معرفی کتاب شیر سیاه
هر هفته دوشنبه ها در انجمن کتابخوانی هدهد که به صورت آنلاین برگزار می شود کتابی را مورد بررسی قرار می دهیم
هفته گدشته کتاب شیر سیاه اثر الیف شافاک مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
کتاب شیر سیاه اثر الیف شافاک رمانی شگفتانگیز و جذاب است که به زندگی عاشقانهی زنان پرداخته.
شیر سیاه، روایت سفر پرفراز و نشیب خانم الیف شافاک است. او برخلاف عقاید و باورهایش ناگهان عاشق می شود، برایش سخت است که به خودش
به عنوان یک نویسنده، همسر و مادر نگاه کند، چطور یک زن باید بین این عناوین تعادل برقرار کند؟
آیا می شود یک زن شاغل بود و مادر هم شد؟
برای برقراری تعادل بین زن موفق در اجتماع، همسری خوب و مادری مهربان، زنان باید چه مصائبی را تحمل کنند؟
مادر بودن یک شغل تمام وقت است ولی آیا پدرها این را می دانند؟
این ها سوالاتی است که الیف شافاک در کتاب شیر سیاه برایشان پاسخ های مناسبی پیدا کرده و خواننده را طوری درگیر داستان می کند که
به خودش می گوید: خوب است من هم به این سوالات فکر کنم و پاسخ های خودم را پیدا کنم و بفهمم با زندگی خودم چند چندم.
کتاب شیر سیاه یک قصه و یک گزارش است که که در دل رمان بیان شده. داستان کتاب مربوط به زندگی خود نویسنده
و همهی بانوانی است که قصد دارند تشکیل زندگی بدهند، ازدواج کرده و بچهدار شوند، ولی از این بابت اطمینان ندارند و
مدام با خود در جدال هستند، که آیا می توانم از پس همه این رل ها بر بیایم؟
شیر سیاه به بررسی زنان مختلف در طول تاریخ میپردازد،زنانی که اغلب شباهت زیادی با خود نویسنده دارند.
نویسنده، در این اثر هیجانانگیز مراحل زندگی یک زن از جمله مجردی، عاشق شدن،
ازدواج، بارداری، دوران افسردگی بعد از زایمان و بزرگ کردن کودکان و… را بیان میکند، او که خود مادر دو فرزند و فارغالتحصیل
مطالعات زنان است،درگیریهای ذهنی و روحی یک زن را با نگارشی جذاب به خوبی شرح داده و در نهایت به مخاطب این امید
را میدهد که میتواند از پس این مشکلات برآمده و زندگی را دوباره به شکلی معجزهوار بازسازی و یا از نو شروع کند.
درباره نویسنده
اِلیف شافاک در سال ۱۹۷۱ در استراسبورگ فرانسه به دنیا آمده و دوران کودکی و جوانیاش در آنکارا، مادرید، عمان، کلن، استانبول، بوستون،
میشیگان و آریزونا گذرانده است. او دانش آموخته رشتهی روابط بینالملل از دانشگاه فنی خاورمیانه (آنکارا) است.
همچنین دورهی کارشناسی ارشدش را در همان دانشگاه در رشتهی مطالعات زنان و دورهی دکتری را در رشتهی علوم سیاسی به پایان رساند.
الیف شافاک از داستاننویسان مشهور و به نام ترکیه است او کتابهایش به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده و کتاب «ملت عشق»
او بیش از ششصد هزار نسخه فروش داشته است. شافاک جایزهها و افتخارات بینالمللی بسیاری به دست آورده و توانسته برای خود
شهرت فراوانی در جهان کسب کند.
الیف شافاک که شهرت خوبی در دنیای ادبیات بهم زده – و البته به تازگی از دادگاهی که به خاطر جملاتی از کتاب حرمزاده ی استانبول
او را متهم به خیانت به وطن می کند تبرئه شده – ناگهان متوجه می شود که باردار است و با به دنیا آمدن فرزندش دچار افسردگی عمیقی می شود .
مادر بزرگ الیف ، زنی که در جریان کتاب از توانایی های خاص او زیاد می شنویم ، می گوید مادر غمگین با شیری سیاه و فاسد نوزادش را بزرگ می کند
الیف خودش را می بینید با اشک هایی که تمامی ندارد و نوزادش را تصور می کند که به جای شیر سفید و سالم مایعی سیاه را می مکد .
شاید ارتباط برقرار کردن با شیر سیاه برای مردها ، دختران مجرد یا حتی مادران خوش شانسی که به نقل از الیف ، به محض در آغوش گرفتن نوزاد
تمام حس مادری شان شکوفا می شود سخت باشد . ولی برای آنهایی که مجبور شده اند برای اثبات توانمندی هایشان ، برای دیده شدن فارغ از
جاذبه های بدنشان ، برای برقراری تعادل بین وظایف مادری و پیشرفت حرفه ای و تحصیلی شان بجنگند ، خیلی خیلی آشناست . مثل یک گپ دوستانه ست
از آنها که خط به خطش را می خوانی و لبخند محزونی روی لبت می نشیند ، که عجب ! پس فقط من اینطور نیستم ! فقط دنیای من اینطور مردانه
و سخت گیر نیست . فقط من نیستم که به جرم علاقه به شغلم ، به ادامه ی تحصیلم ، رفتن به دنبال آرزوهایم ، متهم می شوم به بی مهری ، به بلد نبودن مادری .
برشی از کتاب شیر سیاه
زن کنار دستی خودش را نزدیکتر می کشد ، سرش به سمت کاغذ روی پاهایم دراز می شود . در قایق های بخار استانبول به اینکه مردم از
بالای شانه ات سرک بکشند و روزنامه ات را بخوانند عادت می کنی ، اما این زن داشت بی پروا یادداشت های شخصی مرا می خواند .
اگرچه اولین عکس العمل غریزی ام این بود که سعی کنم نوشته ام را بپوشانم ، اما زود قبول کردم تلاش برای حفظ حریم شخصی در
چنین فضای کوچک و محدودی بی فایده است و اجازه دادم به کارش ادامه دهد .
۱- گفتن اینکه تنهایی مختص خداوند است ، و در نتیجه از همه انتظار برود برای بقا کسی را به عنوان جفت انتخاب کنند،
یکی از بزرگترین توهماتی ست که توسط بشر اختراع شده . فقط به این دلیل که ما به صورت دوتا دوتا سوار کشتی نوح شدیم
به این معنی نیست که باید کل این سفر را به صورت جفت باشیم .
من می نویسم و آن زن می خواند . در یک لحظه آنقدر به سمت شانه ام نزدیک می شود که موهایش به صورتم می خورد.
رایحه شامپواش را استشمام می کنم ، تند و میوه ای . به نظرم برای رمز گشایی نوشته هایم دچار مشکل شده است.
و با توجه به دست خطم ، او را سرزنش نمی کنم . تلاش می کنم تا واضح تر بنویسم .
۲- چگونه است که در جوامع سنتی ، مردمی که زندگیشان را وقف اعتقاداتشان می کنند و قسم می خورند هیچگاه ازدواج
نکنند مورد احترام همه هستند ، اما در فرهنگ امروزی ” دخترخانه ” بودن یک رسوایی ترحم برانگیز است ؟
۳- چطور است که در امر ازدواج هم به زن نیاز هست هم به مرد و مجرد بودن حالتی است که برای هر دو جنس به صورت
مساوی به کار می رود ولی ” دختر ترشیده ” شرایط متفاوت و البته بسیار منفی تری نسبت به ” پسر مجرد ” دارد ؟
همسایه ام یک پاکت تنقلات از کیفش بیرون می آورد ، نیمی از آن را با پسرهایش تقسیم می کند و در حین جویدن
دوباره حواسش را جمع نوشته های من می کند . بادام زمینی شور ، نخود برشته و تخم کدو . من می نویسم و او که با خوشحالی سرگرم شده است دنبال می کند .
۴- زنانی که ” روی طاقچه خاک می خورند ” باید عزت نفس خود را پس بگیرند و برای شجاعت زندگی کردن بدون اینکه یک مرد از آنها مراقبت کند مورد تحسین واقع شوند .
ادامه دارد…
نظر برخی از بانوان انجمن کتابخوانی هدهد در مورد کتاب
خانم صدف:
کتاب شیر سیاه شافاک کتابی است که به دل زنان ایرانی می نشیند از آن رو که جامعه ترکیه به لحاظ فرهنگی مشابهت زیادی با ما دارد
بیان واقعیت های مطرح شده در مورد مشکلات زنان به عنوان یک زن،یک مادر و یک همسر از زبان شافاک ما را به فکر فرو می برد و
در طول داستان در بسیاری از موقعیت ها با او همزاد پنداری می کنیم.
در این کتاب ما با تلاش نویسنده برای مبارزه با دوگانگی میان دو نقش مادر بودن و نویسندگی(شاغل بودن) مواجه ایم. او در تمامی مراحل زندگی اش
(تجرد،ازدواج،بارداری و افسردگی بعد از آن…) به دنبال یافتن راه حلی برای ایجاد تعادل بین نقش ها و مسئولیت هایی است که در زندگی
بر عهده او به عنوان یک زن شاغل قرار داده شده است.
به نظر من نقطه قوت کتاب، آشنایی ما زنان با ابعاد وجود خودمان است که بعضی از آنها پر رنگ تر و بعضی فراموش شده است.
اگر تنها این کتاب بتواند این خودشناسی را به ما ارائه دهد شافاک رسالت خود را به عنوان نویسنده به خوبی انجام داده است.
خانم فاطمه:
بعضي از كتاب ها تو را مسحور مي كنند كتاب هاي اليف از همون دسته ها است من از اين كتاب آموختم
” آدمي كه جنگيدن بلد نيست به بدبختي هایش مي گوید سر نوشت “
هميشه روزگار بر وفق مراد نبوده و نيست و ما بايد ياد بگيريم از هر شرايطي به نفع خودمون استفاده كنيم و ثابت قدم باشيم،
بجنگيم تا به رويا هايمان برسيم و اينكه پذيرش و يا عدم پذيرش از طرف ديگران نبايد زندگي ما رو تحت الشعاع قرار بدهد، زيرا
ما نمي توانيم خودمان باشيم و مجبوريم براي جلب نظر ديگران نقش بازي كنيم و اين آسيب زيادي به روند زندگي ما خواهد زد
ما نبايد در زندگی منتظر قهرمان ها باشيم باید خود قهرمان زندگي مان باشيم.
خانم پندار:
نکته ای که من از کتاب دریافت کردم و به نوعی خودم هم آن را تجربه کردم این بود که مادری کردن واقعا یک شغل تمام وقت است
ولی پدر ها نباید فکر کنند این وظیفه فقط به عهده مادران است آن ها هم باید بخشی را به عهده بگیرند تا کمی مسئولیت تقسیم شود و
فشار روی مادرها نباشد، پنج سال اول زندگی کودک بسیار مهم است و والدین می توانند با فرزندانشان خاطرات قشنگ
و به یاد ماندنی بسازند،پنج سال اول رشد کودک، دوران طلایی برای او محسوب می شود،در روانشناسی هم بر روی آن تاکید بسیار شده است.
بارها به این موارد برخورد کرده ام که بعضی از مادران تا بچه به دنیا می آورند، سریع به دانشگاه یا سر کار می روند،
به نطر من این نوعی فرافکنی است، شاید هم بخشی از همان دوران افسردگی پس از زایمان باشد، آنها می خواهند با فعالیتی بیرون از خانه شرایط را عوض کنند
در حالی که هم کودک آسیب می بیند و هم مادر. من خودم دو فرزند دارم با اختلاف سنی دو سال و دقیقا دیدم که این دوران چقدر سریع سپری شد،
خوشحالم که وقتی کوچک بودند تمام وقتم را برای بچه ها گذاشتم الان هر دو به مدرسه می روند و من وقت های آزاد تری دارم برای اینکه
به کارهایی که خودم دوست دارم برسم. و توصیه من این است که حتما باید برای وظیفه مهم مادری برنامه ریزی کرد و آماده شد،
مطالعه کتب مختلف و شنیدن تجربیات دیگران بسیار کمک کننده است.
خانم راضیه:
کتابی که هر زنی با خواندن هر بخش، حس همزاد پنداری با آن می کند، چه آنجا که از زندگی مشترک و مادر شدن و کار کردن همزمان می ترسید، چه آنجا که
روزانه با زنان انگشتی یا همان “کهن الگوهای زنانه” در ذهن خود در گفتگو بود، چه آنجا که نگرانیهایی درباره پرورش و آینده فرزندش به سراغش می آمد.
و از همه مهمتر افسردگی پس از زایمان، که اغلب زنان بدون داشتن آگاهی از روندش به آن دچار می شوند، بخصوص زنانی که در غربت و دور از خانواده زندگی می کنند و
حتی از حضور و همدلی و همراهی همسری دلسوز به هر دلیلی بی بهره اند.
زمانی که این کتاب را می خواندم با خود می اندیشیدم که ای کاش پیش از ازدواج و بارداری چنین کتابی را خوانده بودم تا با آگاهی و
روشنی بیشتری زندگی مشترک و فرزندپروری را آغاز می کردم… الیف شافاک در کتاب شیر سیاه نگاه و اندیشه و گفتگوی جامعی از
زنانگی، اندیشه ها، ترسها، نگرانیها، شوق و ذوقشان به زندگی را به تصویر کشیده است که من به
شخصه خواندن این کتاب را به دختران و زنان جوان پیشنهاد می کنم.
جایی در کتاب سوالی در ذهن الیف مطرح می شود مبنی بر اینکه اگر صوفیا همسر لئو تولستوی نویسنده قابلی بود آیا لئو تولستوی
هم با جان و دل صوفیا را در راه رسیدن به اهدافش، حمایت و کمک می کرد؟این سوالی بود که در همین روزهای قرنطینه بارها به ذهن
من هم آمده بود که آیا همین طور که من سالهاست درخانه مانده ام و تمام وقتم را صرف خانه داری و بچه داری کرد ه ام و همسرم با خیالی
آسوده به پیشرفتهای کاری اش رسیده، او هم من را حمایت می کند تا به کارهای هنری ام بپردازم؟
و البته به خود پاسخ آری داده بودم به شرط اینکه من هم همچون او درآمد می داشتم و تمام مخارج خانه و زندگی را پرداخت می کردم،
چون مردانی را در اطرافم دیده ام که همسرانشان شاغل بوده اند و مخارج زندگی توسط آنها تامین میشده و مرد
در خانه از فرزند نگهداری می کرده، هرچند نه به خوبی و کاملی یک زن، همه چیز بستگی به فرهنگ و آموزشهای
خانواده و جامعه دارد، که چه رفتارها و الگوهایی را از کودکی در ذهن انسانها پرورش دهند.
برای گوش فرا دادن به این اثر زیبا می تواند به سایت هدهد مراجعه کنید
گردآوری: پریسا مشکین پوش