معرفی سریال روانشناختی اریک
اریک (Eric) مینی سریال جدیدی از سرویس استریم نتفلیکس است که ژانری درام، روانشناختی و دلهرهآور دارد و بندیکت کامبربچ با بازی چشمگیرش، نقش شخصیت اصلی داستان آن را ایفا میکند.
کارگردانی این مجموعه برعهدهی لوسی فوربز بوده و تهیهکنندگی آن را نیز هالی پولینگر بر عهده داشته است. در ادامه با ماه خاتون همراه باشید تا به معرفی این سریال دیدنی بپردازیم.
سریال جدید سرویس استریم نتفلیکس به نام Eric (اریک)، یک راز مهم و بزرگ در مرکز خود دارد:
چه بلایی سر ادگار آمده است؟ ادگار پسر کوچکِ وینسنت (با بازی بندیکت کامبربچ) و کسی (با بازی گبی هافمن) است که در راه رفتن به مدرسه، ناپدید میشود. درست مثل خیلی از داستانهای جنایی گسترده، سرنوشت ادگار هم از یک طرف بسیار سادهتر و از طرف دیگر پیچیدهتر از چیزی که در ابتدا به نظر میآید، است. سریال هم با داستان خود در تلاش است تا ارتباطاتی را برقرار کند (البته بیشتر موضوعی، تا اینکه ارتباطی به داستان داشته باشد)؛ آن هم بین داستان یک پسر بچه و یک داستانِ بزرگتر درباره ایالت نیویورک (و کلِ ایالات متحده بهصورت گستردهتر) در اواسط دهه ۱۹۸۰.
این سریال چند قسمت دارد؟ چه زمانی منتشر خواهد شد؟
«اریک» به عنوان یک مینیسریال شش قسمتی ساخته شده و تمام اپیزودهای آن در یک روز و در تاریخ ۳۰ می ۲۰۲۴ (۱۰ خرداد ۱۴۰۳) روی سرویس پخش خانگی نتفلیکس منتشر شد.
داستان مینیسریال «اریک» دربارهی چیست؟
داستان مینیسریال «اریک» در شهر نیویورک در دههی هشتاد میلادی اتفاق میافتد. در این سالها آمار جرم و جنایت در نیویورک به طرز نگرانکنندهای بالا رفته بود؛ از جرمهای خرد بگیر، تا فساد، نژادپرستی، افزایش فقر و گسترش بیماری ایدز. تاریکی این شهر بر عروسکگردانی به نام وینسنت (بندیکت کامبربچ) سایه میاندازد که روزی ناگهان پسر نهسالهاش، ادگار (ایوان موریس هاو)، در مسیر مدرسه ناپدید میشود. وینست به عنوان یک عروسکگردان که خالق یکی از موفقترین برنامههای کودک تلویزیونی است به شهرت قابل توجهی دست یافته اما در نتیجهی این واقعه به شدت متأثر و هر روز بیقرارتر می شود تا جایی که اطرافیانش نگران سلامت روان او میشوند.
از جمله موفقیتهای مینی سریال اریک:
میتوان به کسبِ بیشترین میزانِ تماشا به دقیقه در اولین هفتهی پخشش اشاره کرد؛ در طی این هفته، ۱.۱ میلیارد دقیقه این سریال تماشا شده است. از آنجایی که سریال اریک مدت زمانِ پنج ساعت و نیم را داشت، توانست ۳.۳ میلیون نفر را به تماشای خود بنشاند. منتقدانی هم که این اثر را تماشا کردند، تا حد زیادی آن را مورد تحسین قرار دادند؛ از یک طرف ۵۷ مورد از منتقدان راتن تومیتوز رضایت ۷۱ درصدی و ۳۱ منتقد متاکریتیک هم میانگین امتیاز ۶۱ از ۱۰۰ را برایش به ثبت رساندند. آنها بهصورت کلی معتقد بودند که سریال Eric با وجود ظاهر مبهمش که تا حدی مخاطب را آزار میدهد، اثر جدید و متفاوتی در این ژانر محسوب میشود.
آنها در ادامه اینطور گفتند که این سریال با اینکه نمیتواند تمام ایدههای خود را بهصورت کامل بیان کند و به تصویر بکشد، اما میتواند لحظات جذاب و بهیادماندنی را برای مخاطب خود خلق کند. درست است که رمز و راز اصلی سریال Eric خیلی زود فاش میشود. اما قسمت یکی مانده به آخرِ آن، آنقدر جذاب است که شما را دوباره به بازی بازمیگرداند. بازیگران این سریال، تمام توان و پتانسیل خود را در نمایش مضامینی از فساد صرف میکنند که همین حالا، بیشتر از هر زمان دیگری قابل لمس است؛ علاوهبر دیگر جنبههایی که این مجموعه را واقعا خاص و تماشایی میکند.
درباره سریال:
بسیاری از مخاطبین همواره در آثار هنری به دنبال نماد و معنی اثر هستند. قطعا که سریال Eric نیز معنا و پیام خاصی دارد. سریال بیس اصلی خود را خانواده و مشکلات آن قرار داده است. فرزند خانواده که کاراکتری مهربان و سمپاتیک است؛ پی دعوای شدید پدر و مادر از خانه فرار میکند. حال اگر او از خانه هم فرار نمیکرد، درنهایت دچار مشکلات روانی جبران ناپذیری میشد که همچون وینسنت، به فرزند خود انتقال میداد و آن هم به فرزند خود و این زنجیره مشکلات روانی تا سالها خانوادهها را دچار مشکلات جدی میکرد. پس شاید این دسته از آثار تلنگری باشند که مشکلات ما هرچه که باشد، فرزند کوچکِ ایستاده در گوشه اتاق، هیچ تقصیری ندارد و از طرفی این اوست که متحمل رنجهای زیاد و آسیبهای جبران ناپذیری خواهد شد.
دقت کنید که سریال Eric بر روی رابطه وینسنت با پدرش نیز تمرکز دارد.
پدر او شخصی خشک و جدی است که هیچگونه ارتباطی سازنده با فرزند خود نداشته و ندارد. حال وینسنت مقابل فرزند خود قرار گرفته است. هرچند که او بهتر از پدر خود است، اما برخورد جدی با فرزند، دعوا با همسر و هزاران چیز دیگر باعث شده تا فرزند پدرش را نه در دید یک تکیهگاه بلکه در دید فردی غریبه ببیند. در طول جستجو برای فرزند، وینسنت با درون و ناخودآگاه خود نیز درگیر شده و درنهایت به این نتیجه میرسد که این پسر من نیست که باید تاوان نبرد من با پدرم را بدهد و این نکته بسیار مهم و سازندهای است.
پایانبندی فیلم نیز دقیقا حاصل همین پیام است.
وینسنت مقابل دوربین سخرانی بسیار خوب، احساسی و انسانی را انجام داده و زنجیر جدایی را قطع میکند. به نظر من پایانبندی سریال Eric از کل آن بهتر و سینماییتر بود.
تعدادی از بازیگران سریال:
بندیکت کامبربچ / گبی هافمن / دن فوگلر / مککینلی بلچر سوم / ایوان موریس هاو
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.