جوون این قدر بی تربیت؟!

 در از هر دری سخنی, فرهنگ و هنر

در کلاس جامعه شناسی شهری، با دانشجویانم دربارهٔ ارتباط مفهوم «احترام» و معماری خانه های ایرانی حرف می‌زدیم. به دانشجویانم می‌گفتم زمانی که توالت در گوشه ای از حیاط خانه قرار می گیرد و کسی صدای باد معده و گاز رودهٔ کسی را نمی شنود، احترام در بین اعضای خانواده فرق می کند با زمانی که در توالت به پذیرایی خانه باز می‌شود، به گونه ای که اعضای خانواده کوچک ترین صدایی را که در فضای دستشویی می پیچد می‌شنوند.

گاهی نوع معماریِ مکان برداشت جامعه از مفاهیم اجتماعی را دستخوش تغییر می‌کند.

وقتی موضوع احترام مطرح شد، گویی دانشجویانم از والدینشان دل پری داشتند، چراکه بیشترشان معتقد بودند که از نظر والدین شان آنان جوانانی بی تربیت اند و مدام با جملهٔ «جوون هم جوون‌های قدیم» از طرف والدین شان تحقیر می شوند.

قرار شد دانشجویان موقعیتی را توضیح دهند که در آن «بی تربیت» خطاب شده اند. پاسخ ها بسیار متنوع و از منظر جامعه شناختی قابل تأمل بود.

آنچه در ادامه می‌آید نمونه‌هایی از آن رفتارهاست:

لم دادن روی مبل راحتی یا دراز کردن پا در صورت نشستن روی فرش، امتناع از رفتن به مهمانی یکی از اقوام یا مسافرت با خانواده، انتقاد یا سرزنش کردن رفتار مشخصی از والدین به ویژه پدر، پوشیدن لباس کمی راحت در خانه، اعتراض به میزان پول توجیبی و در مواردی تقاضای مستقیم پول از والدین، مشاجره با خواهر یا برادر در حضور والدین، صحبت کردن از همسر ایده‌آل در حضور والدین، ریختن چای برای خود و رفتن به اتاق شخصی و تعارف نکردن به والدین، با صدای بلند سلام نکردن به ویژه صبح ها، گرم گرفتن با پسر یا دختر فامیل در مهمانی خانوادگی، با خبر شدن والدین از این که فرزندشان دارد با دوست دختر یا دوست پسرش صحبت می‌کند، رسیدن به سروصورت پیش چشم والدین، صحبت دربارهٔ سیاست و بروز اختلاف نظر دربارهٔ مقامات سیاسی و کوتاه نیامدن فرزند، صحبت درباره دین و پاسخ دادن به نظرات والدین و کوتاه نیامدن فرزند، خاموش کردن کولرگازی توسط فرزندان به خاطر مصرف برق و بی تربیت قلمداد شدن از سوی پدر (و البته سر زدن همین رفتار از پدر)، ندادن کنترل
تلویزیون به پدر و…

بسیاری از دانشجویان معتقد بودند والدین شان (عمدتاً پدر بزرگ ها) هم والدين خود آنان را بی تربیت می‌دانستند و مدام آنان را با جملهٔ «جوون هم جوون‌های قدیم» تحقیر می‌کردند.

گویا هر نسلْ نسلِ پس از خود را بی تربیت می داند و تربیت مخزنی است که در شیب کاهش قرار دارد و هر سال کمتر می شود!

برخی از دانشجویان معتقد بودند که پدرشان بسیاری از رفتارهایی را که خودش مصداق بی تربیتی می‌داند به راحتی انجام می‌دهد. برای مثال، در حالی که پدرِ خانواده شلوارک یا زیر پیراهن رکابی می‌پوشد، پوشیدن همین‌ها را برای فرزندان بی تربیتی می‌داند، یا در حالی که پدر خانواده روی مبل راحتی لم می دهد و پایش را روی میز عسلی قرار می‌دهد، همین کار را مصداق بی تربیتی فرزندان می‌داند! ریختن چای توسط پدر و تعارف نکردن به دیگران و ورود به خانه بدون سلام دادن یا با صدای بسیار آرام سلام دادن نیز از آن جمله است. پرسش برخی از دانشجویان آن بود که آیا این مصداق رانت نیست.

چرا احترام همیشه یک طرفه است؟

هدف این نوشته تضعیف یا ایجاد تزلزل در مفهومی مانند احترام نیست. همهٔ انسان‌ها انتظار دارند که با آن‌ها محترمانه برخورد شود و چنین احترامی تابع سن، جنسیت، درآمد، موقعیت اجتماعی، دین، نژاد، قوم یا قبیله نباشد.

معمولاً در جامعهٔ ایرانی ویژگی احترام سلسله مراتبی و عمودی بودن آن است. احترام به بزرگتر واجب، ولی احترام به کوچک تر یک آپشن است! بزرگ‌ترها انتظار دارند همیشه کوچک ترها به آنها احترام بگذارند، ولی هیچ تعهدی ندارند که به کوچک ترها احترام بگذارند.

احترام، مانند سایر مفاهیم اجتماعی، مفهومی سیال و انعطاف پذیر است. باید با ذهن باز با مفهوم احترام مواجه شد. با توجه به این ویژگی، همیشه باید برای تفسیرِ موقعیتی که غیر محترمانه تلقی می‌شود جایی باقی گذاشت.

هر نسل تعریف خودش را از احترام دارد. هم اکنون در خصوص احترام نوعی تضاد بین نسلی دیده می‌شود. به نظر می‌رسد که باید به تعریف هر نسل از مفهوم «احترام» احترام گذاشت.

راه گفت و گو درباره هنجارها و ارزش‌های اجتماعی، که احترام هم یکی از آن هاست، نباید مسدود شود. احترام هم، مانند سایر مفاهیم، گفت و گوبردار و قابل مذاکره است. بهتر است که دربارۀ این گونه مفاهیم توافقی نسبی در بین اعضای جامعه وجود داشته باشد.

پس از جنگ دوم جهانی، برخی از محققان از حمایت اجتماعی گسترده از فاشیسم در آلمان دوران هیتلری شگفت زده شدند و به تحقیق در این مورد پرداختند. آنان یکی از زمینه‌های رشد فاشیسم در آلمان را نظام تربیتی خانواده آلمانی و احترام سلسله مراتبی آن می‌دانستند.


 

منبع کتاب: از لذت آنی تا ملال فوری

نویسنده: فردین علیخواه

 


اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.

روی لینک زیر کلیک کنید.

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt