رابطه یادگیری با سیستم عصبی چیست؟
شروع هر کاری سخته، چون وقتی بهش فکر می کنیم پیش خودمون میگیم، از کجا شروع کنم بهتره؟
ماهیچ نقشه ای نداریم، کاملا واضحه چون هیچ نقشه ای ذهنی از مسیری که باید بریم شکل نگرفته.
همین کار رو خیلی سخت به مغز جلوه میده و در همون ابتدای کار مغز میگه برو بابا ولش کن تو این کاره نیستی و بهانه های مغز شروع میشه!!!
مغزه با کارهای تازه مخالفه و سریع گارد میگیره، اول اینکه نمیخواد انرژی و کالری مصرف کنه دوم اینکه عاشق استراحته
و نمیخواد از منطقه امنش بیرون بیاد و سوم ترس از ناشناخته ها باعث میشه همیشه موقع انجام کارها فرار را بر قرار ترجیح بده.
هنر ما در مقابل این رفتار مغز چیه؟
حالا که مغز را میشناسیم و این موضوع را د ر موردش می دونیم اگر کاری را بلد نیستیم باید کم کم انجام بدیم و تمرین کنیم تا مهارت اون کار را بدست بیاریم،
از نظر علمی هم همینطور است هر کاری که انجام میدیم به مرور سیستم عصبی آن در مغز ما ساخته میشه و به حالت اتوماتیک در میآد
هیچکس آشپز، راننده، دکتر، مهندس متولد نمیشه این اتفاق با عشق، علاقه و تمرین مدوام به وقوع می پیونده.
همیشه در مورد هر کاری باید به این موضوع توجه کرد که همه درشروع یک کار، تجربه ایی ندارند و مهارت هر کاری به مرور به دست میاد،
ما نباید انتظار داشته باشیم هر کاری را در ابتدا بتونیم خوب و عالی انجام بدیم.
پس خوبه دیگه این عنوان ها را در مورد خودمون به کار نبریم:
نگیم من بلد نیستیم، نمی تونم یاد بگیرم ( خصوصا در مورد زبان های خارجی)
استعداد ندارم
تو خانواده ما همه تنبل هستن
ما کلا خانوادگی به درد این جور کارها نمی خوریم
بهتره بگیم:
هنوز سیستم عصبی این کار در من ساخته نشده باید تمرین کنم تا به نتیجه مطلوب و مهارت کافی برسم، وقتی مهارت بدست میاد، در واقع ما سیستم عصبی
آن کار و حرفه را ساختیم و به صورت اتوماتیک در اومده، چشم بسته هم می تونیم اون کارو انجام بدیم.
گردآوری: پریسا مشکین پوش
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.
Recommended Posts