منیت های زخمی قسمت دوم

 در خودپروری, روانشناسی

راضی کننده

راضی کننده ها یکی از انواع مورد علاقه من هستند، زیرا اگر چه رفتار آنها از خودخواهی صرف سرچشمه می گیرد، در واقع خوش ذات بوده و نیاز آنها به راضی کردن دیگران معمولا برای سایرین مفید است. راضی کننده های واقعی معمولا کسانی هستند که در کودکی به شدت زخمی شده اند.

این آدم ها به اندازه ای خجالت کشیده اند که دیگر نیازهای آنها برایشان بی اهمیت شده است و از خردسانی آموخته اند که برای زندگی با کم ترین تنش باید با همه توان تلاش نمایند تا دیگران را خوشحال کنند.

راضی کننده ها طعمه شکارچی ها و به شدت از این موضوع خجالت زده هستند که شایستگی فضایی را که در جهان اشغال می کنند، ندارند.

احساس بی ارزشی و این ترس که بدون محبت و تایید کسی دیگر، هیچ هستند، این نیاز پرانگیزه را در آنها به وجود می آورد که ارزش خود را به دیگران اثبات کنند.

این آدم ها لبخند گرمی بر لب دارند و واژه شکار بر پیشانی آنها مهر شده است.

این گروه واداشته می شوند که برای جلب عشق شما تقلا کنند، بیشتر تقلا کنند و سپس باز هم تقلا کنند. راضی کننده ها آن قدر نثار می کنند که دیگر چیزی از خودشان باقی نماند، اما مخفیانه از کسی که در راه او نثار می نمایند، به شیوه ای ناسالم تغذیه می کنند.

 

 

شاید آنها شکل خریدار عشق را به خود بگیرند و برای به دست آوردن عشق هدیه بخرند و پولی را که ندارند، خرج کنند.

غذای این دسته ستایش دیگران است و اگر چه شاید به نظر برسد که می دهند، در واقع می گیرند.

راضی کننده ها پیوسته و در هر کاری به دنبال تایید دیگران هستند. متأسفانه احساس عميق كمبود مانع از آن می شود که بشنوند تا چه اندازه مهم و مورد قدردانی هستند.

معمولا رفتار این آدم ها از زخم های عاطفی شان سرچشمه می گیرد و خودویرانگری شان به این علت است که نمی توانند بشنوند طرف مقابل واقعا از آنها چه می خواهد.

این گروه که همه چیز را از پالاينده «چگونه می توانم شما را راضی کنم؟»

می بینند، نمی توانند بشنوند، گوش بدهند و با رفتار درست ارتباط برقرار کنند؛ در نتیجه تیشه به ریشه خود می زنند. سایه راضی کننده ها خجالت عمیق آنها از این موضوع است که بدون شما هیچ هستند. «شما»، هر کسی است که در آن لحظه به او وابستگی دارند، به علاوه کارهایی که به خاطر «شما» انجام می دهند تا اثبات کنند وجود «شما» چه قدر ضروری است.

خجالت راضی کننده

راضی کننده از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد: بی مصرف، به یاد نماندنی، بی ارزش، یک بار مصرف، محتاج، به درد نخور، متجاوز منفعل.

چالش راضی کننده

چالش راضی کننده اعتراف به این موضوع است که او لباس مبدل ایثار را بر تن کرده است تا در واقع نیاز به مهم بودن و تعلق داشتن خود را برآورده سازد.

اگر او به خودش اجازه دهد عواطف پنهانی را که از راه ایثار سرکوب کرده است حس کند، اندک اندک تشخیص خواهد داد که خود چه قدر محتاج اثار خود است. همین که راضی کننده این واقعیت را بپذیرد که کار او راضی کردن دیگران نیست، می تواند همه توجه و انرژی خود را بر آن یک نفری که قدرت راضی کردن او را دارد، یعنی بر خودش، متمرکز کند.

🌺🍀🌺🍀🌺

زورگو

همه ما تا زورگو را ببینیم، می شناسیم. او معمولا پررو و پر سر و صد است. زورگو آن کودک زمین بازی است که همیشه متلک می گوید، تقصیر را به گردن دیگران می اندازد و به سایرین زور می گوید. او آن بزرگسال عضو هیأت مدیره است که با سلطه، تهدید و ایجاد ترس به آنچه می خواهد، می رسد.

زورگو دوست دارد هر زمانی که می خواهد، به خواسته اش برسد و بی هیچ درنگی به بقیه فشار می آورد تا به نتیجه دلخواه خود دست یابد.

او با ایجاد فشار، چیرگی می یابد و حکم می راند. سلاح مخفی زورگو ترس دیگران است. از آنجا که محرک درونی این گروه، ترس عمیق از زیر سلطه قرار گرفتن است، عمق ترس دیگران را درک می کنند. آنها شم بقای بسیار نیرومندی دارند و در نتیجه به سادگی می توانند آدم های ضعیف را شناسایی نمایند.

آدم های زورگو به شکار کسانی می پردازند که هنگام ترس، خود را جمع می کنند یا دارای شجاعت یا قدرت لازم برای تلافی کردن نیستند.

اگر چه این دسته که معمولا برای ضعیف تر از خود قلاب می اندازند، قوی به نظر می رسند، در عمق وجود احساس ناامنی دارند و به شدت از احساس ناکافی بودن، رنج می برند.

زورگو، ترسویی است که لباس مبدل پوشیده است.

او تا سر حد مرگ می ترسد که شایسته نباشد و برای جبران احساس عمیق بی کفایتی، بر دیگران تسلط پیدا می کند.

باید از این دسته ترسید، زیرا زخم و رنجش آنها به اندازه ای عمیق است که معمولا دست به هر کاری می زنند تا اثبات کنند بزرگ تر، بهتر و مهم تر از شما هستند. زورگوها با نقاب ستیزه خویی که بر چهره دارند، این واقعیت را می پوشانند که تا سر حد مرگ م شما پی ببرید کیستند و کوچکی آنها را برملا کنید.

خجالت زورگو

زورگو از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد، ضعیف، هراسان، ناامن، ناتوان، بازنده بز دل.

چالش زورگو

چالش زورگو این است که متوجه شود اگر چه شاید بتواند با استفاده از زور در نبرد کوتاه مدت ببرد، اما در دراز مدت دشمنان فراوانی خواهد داشت.

آنها با پذیرش ضعف ها، اعتراف به ناتوانی و در آغوش گرفتن آسیب پذیری خود، در واقع خودشان را در موقعیت قدرت اصیل قرار می دهند.

 

کتاب: چرا آدم های خوب کارهای بد می کنند
اثر: دبی فورد

گردآوری: پریسا مشکین پوش

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt