قدرشناسی کمال گرایی را درمان میکند
نکته ای وجود دارد که شایستۀ تعمق است: خالق بزرگ،
در پایان خلقت جهان آن را «بسیار خوب» خطاب کرد، نه «کامل».
«سارا بان بريت ناش»
وقتی جوان بودم دلم میخواست یک قدیس شوم. آن هم نه یک قدیس سادۀ معمولی، بلکه یک قدیس واجد شرایط تمام عیار. اعتقاد داشتم هر کاری را که شایستگی انجام داشته باشد، باید به طور کامل انجام دهم و به این ترتیب میتوانم تحسین و تمجیدی را که شایستهٔ کمال گرایی است، از اطرافیانم دریافت کنم. تنها چنین کمال گرایی ای شایستهٔ تقدس بود. متأسفانه من همچنان به اشتباهم ادامه دادم. به این دلیل وقتی مثلاً فراموش میکردم تختم را مرتب کنم، یا به برادر کوچکم حسادت میکردم به حضیض ناامیدی سقوط می کردم و متقاعد میشدم که یک بازندهٔ کامل هستم.
امان از کمال گرایی! کسانی که آلوده به این حشرهٔ مزاحم شده باشند، ممکن است به کسانی که مشکل کمال گرایی ندارند با تعجب (میخواهی بگویی برای تو مهم نیست که کاری را به طور کامل انجام ندهی؟؟)، یا تحقیر (تو دیگر چه جور آدم تنبل و بی خاصیتی هستی؟؟) نگاه کنند.
ولی واقعیت این است که کمال گرایی ناشی از احساس کمبود خودمان است.
ما قبول نمیکنیم که همین جور که هستیم، با همین وضعیت غیر ممتاز و غیر کامل انسانی خودمان، به قدر کافی خوبیم. لذا ناچاریم نقص هایمان را با «خانم ممتاز کامل همه چیز تمام» جبران کنیم.
این دربارهٔ من کاملاً صدق میکرد. در کودکی این پیام به گوشم رسیده بود که فقط اگر بتوانم هر کاری را به شکل کامل انجام دهم، زندگی ام رو به راه خواهد شد.
اما زندگی برای آشفته و ناقص شدن راه های خودش را دارد و ما آدمها از جمله خود من، ظرفیت کامل شدن را نداریم.
بعد از سالها «میخواهم یک قدیس باشم» بودن، سرانجام خسته شدم و دست از تلاش کشیدم.
حالا، به جای آن که سعی کنم همه چیز و همه کس را موافق طرح های خودم بسازم (کاری که حتی برای یک قدیس هم ناممکن است)،
انرژی ای را که خرج مدرسۀ قدیس سازی میکنم، صرف این میکنم که بیشتر شاکر باشم.
از آن جا که کمال گرایی ناشی از احساس بی کفایتی و کمبود است، احساس قدرشناسی، با تکیه بر تجربۀ فراوانی آن را خنثی میکند.
قدرشناسی باعث میشود دنیای خود را کامل و درست احساس کنیم. اگر با قدرشناسی وفور را احساس کنیم، زندگی را همان طور که هست، هر قدر هم آشفته، پیچیده و از جا در رفته باشد، میپذیریم.
قدرشناسی نه فقط به ما کمک میکند بپذیریم که دنیا نقص دارد، بلکه ما هم نقص داریم و این اشکالی ندارد.
وقتی روی زندگی، با همۀ نقصهایی که در آن تجربه کرده ایم، روغن شکر و قدرشناسی بریزیم، خودمان هم تدهین خواهیم شد.
ناگهان با خوشحالی دنیا را با همهٔ دیوانگی ها و به هم ریختگی هایش درک میکنیم و میفهمیم که
ما هم بخشی از همین دنیا هستیم و آن گاه جای درست خودمان را به عنوان فرزند کائنات
پیدا میکنیم و همۀ نقص های مان را هم پذیرفتنی مییابیم.
کتاب: قدرشناسی
ترجمه: زهره زاهدی
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.