بیداری از خواب چند هزار ساله
فروید یکی از سه شخصی بود که با سیلی بشر را از خواب چند هزار ساله بیدار کرد…
🔴 اولین ضربه را کوپرنیک نواخت. او ثابت کرد که زمین مرکز کائنات نیست بلکه سیاره ی کوچکی است که دور خورشید می گردد.
🔴 پس از آن نوبت به چارلز داروین رسید تا به اشرف مخلوقات نشان دهد که چندان اختلافی با سایر جانوران ندارد.
🔴 و آخرین سیلی را فروید به گوش انسان زد:
عقل پادشاه انسان نیست؛ رفتار و گفتار بشر سرچشمه ی مهم تری دارد و آن «ناخودآگاه» است.
فروید اولین کسی نیست که پی برد روان انسان دارای لایه های ناخودآگاه است بلکه او اولین نفری است که این رشته اطلاعات پراکنده را تبدیل به یک نظریه کرد.
بنا بر نظر فروید، رویا شاهراهی است برای دستیابی به ناخودآگاه..فروید با تفسیر رویا تلاش کرد پی به علت روان رنجوری ببرد. نتیجه ی این پژوهش ها کتاب «تفسیر رویا» شد که از آن به عنوان یکی از دوران سازترین کتاب های قرن بیستم نام می برند..
زندگی پژوهشی فروید سه مرحله داشت:
در مرحله ی اول تحقیقات او بیشتر جنبه ی بالینی دارد.
نتیجه آن آثاری است مانند «تفسیر رویا»
در دوره ی دوم بیشتر به مباحث فرهنگی می پردازد که نتیجه ی آن آثاری مانند توتم و تابو است.
در سومین دوره تأملات او فلسفی و فرا روانشاختی هستند که از آنها می توان به تمدن و ملالت های آن اشاره کرد.
فروید درباره امکان دستیابی انسان به خوشبختی تردید داشت.
او بین غریزه های بشری و نیروی بازدارنده ی جامعه تعارضی جاودانه می دید.
اگرچه فروید خوشبختی را هدفی غیر واقع بینانه می دید اما روان کاوی را وسیله ای برای کاهش اضطراب و روان رنجوری بشر می دید.زیگموند فروید به سیگار برگ علاقهی بسیاری داشت او روزانه نزدیک به ۲۰ سیگار برگ میکشید.هشدارهایی که پیرامون زیانهای سیگار به او داده میشد را نشنیده میگرفت.
کشیدن بیش از اندازهی سیگار برگ او را به سرطان دچار کرده بود.
فروید در آغاز بیماری خود را پنهان نگه داشت ولی با پزشکان گوناگونی در این باره گفتوگو کرد. بیش از سی عمل جراحی بر روی او انجام گرفت ولی نتیجهای نداشت چون سرطان او روز به روز پیشرفت میکرد.
در سپتامبر ۱۹۳۹ زیگموند فروید به پزشکش ماکس شور گفت: «اکنون زندگی برایش چیزی جز شکنجه نیست و مفهومی ندارد و قول و قرارشان را به او یادآوری کرد». پزشکش در روزهای ۲۱ و ۲۲ سپتامبر با تزریق دوزهایی از مورفین در چند نوبت به فروید باعث مرگ او شد. زیگموند فروید در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ درگذشت و سه روز پس از مرگش، پیکرش را در شمال لندن سوزاندند.
گردآوری: نیلوفر ابراهیمی (عضو انجمن روانشناسان ایران)