رابطه عمیق من با خدا، آن هست ناپیدا، آن هست و نیست، آن یکی بود یکی نبود، از آنجا آغاز شد. ایمان من به خدا از مسیر سجاده نشینی شابی جان و دعاهای شبانه او برای شفای عمویم شکل گرفت. شب تا [...]
وروجکی در آلمان بعد از رفتن پدرم به آلمان، من و مادرم به مدت هشت ماه ایران بودیم. چهار ماه اول از دوره شانزده ماهه مدیریت صنعتی، آموزش فشرده زبان بود؛ پدرم یکی از شاگرد اولهای زبان آلمانی شد. [...]
به نام آنکه فکرت آموخت فریب دادن کسانی که خبرها را سنجشگرانه مصرف می کنند دشوار است نویسنده: الهام زنجانیان (مربی و تسهیلگر) داستان آشنایی من با فبک_قسمت نهم_ “سواد رسانهای” [...]
به نام آنکه فکرت آموخت آنجا برو که دلیل و استدلال تو را میبرد نویسنده: الهام زنجانیان (مدرس فلسفه برای کودکان) داستان آشنایی من با فبک_قسمت هشتم_ فلسفه برای کودکان و نوجوانان(فبک) فرصتی [...]
و چگونه شادی را میشود تمرین کرد؟ اینکه شادی را کی میآموزیم باید گفت این تجربه را هر انسانی در دوران کودکی می آموزد. اینکه بدون دغدغه زمان را سپری میکند،باید دانست خواسته ها در این دوران واقعی [...]
از زمانیکه به خاطر دارم؛ زندگی ام با کتاب، فیلم، و موسیقی آمیخته بود … قصه هایی که برایم تعریف می شد؛ مرا می برد به دنیای آلیس، ماهی سیاه کوچولو ، رستم و سهراب، پریای خط خطی… و من [...]
وقتی به دنیا اومدم اسم نداشتم! مامانم فکر می کرد من پسر میشم و فقط به اسم پسر فکر کرده بود، چون عاشق نیما و اشعارش بود می خواست اسم منو بذاره نیما ولی حالا دختری به دنیا اومده بود و اسم نداشت! [...]