داستان هایی درباره عشق

نجات عشق “عشق از ژرفای خوبش آگاه نمی‌شود جز در لحظه جدایی.” جبران خلیل جبران   جزیره ای بود که تمام احساسات در آن زندگی می‌کردند. شادی، غم، دانش و همه عواطف دیگر به علاوه عشق. [...]

تقسیم عنوان مادر

من و اریک پس از متارکهٔ دوستانهٔ چند سال پیشمان، باهم رابطه ای ساده داشتیم و دوستان خوبی باقی ماندیم. ما قواعد محکم پدر و مادری و برنامه‌های ملاقات را رعایت می‌کردیم و پسرمان چارلی، از تفاهم [...]

پپو و کمپ تابستانی

کلاس دوم بالاخره با تمام سختی‌هایی که داشت  تمام شد. و من هنوز در ابتدای راه. با نمرات  ناپلئونی قبول شدم. مدیر مدرسه می­خواست عذر مرا بخواهد. ولی مادرم به او قول داد که در سال بعد جبران خواهم [...]

« نمی توانم» مرده است!

کلاسِ چهارمِ «دونا» هم، مثل هر کلاس چهارم دیگری به نظر می رسید که در گذشته دیده بودم. بچه ها روی شش نیمکت پنج نفره می نشستند و میز معلم هم روبه روی آنها بود. از بسیاری از جنبه ها، این کلاس هم [...]

اگر آینه بشکند؟

  خزان زندگی من با یک خرافات شروع شد. من سفید برفی‌ای بودم که سرنوشتم با آینه‌ها گره‌ خورده بود. ده سال بیشتر نداشتم که جمله “اگه آینه بشکنه هفت سال بدبختی میاره” را از مادربزرگ [...]

درخت شاه توت

وقتی خبر سوختگی جعفر آقا را از زبان مادر بزرگم شنیدم نمی توانستم باور کنم، با اینکه سیزده سال بیشتر نداشتم، چهره جعفر آقا و شخصیتش برایم خیلی جالب و عجیب بود. صدای دورگه گرفته و خش دارش هنوز در [...]

کهن الگوی زن را بشناسیم

یک زن ۴ نقش اصلی یا ۴ بعد شخصیتی دارد که هر زنی آن را با خود به دنیا می آورد. یونگ روانشناس بزرگ آنها را“Archetype” یا “کهن الگو” می نامد. چهار الگوی کهن زن : ۱. معشوقه ۲. مادر ۳. آمازون ۴. [...]

معرفی کتاب شیر سیاه

هر هفته دوشنبه ها در انجمن کتابخوانی هدهد که به صورت آنلاین برگزار می شود کتابی را مورد بررسی قرار می دهیم هفته گدشته کتاب شیر سیاه اثر الیف شافاک مورد نقد و بررسی قرار گرفت. کتاب شیر [...]