دل نوشته

چیزهای عجیب (Stranger Things) یا اتفاقات عجیب، یک سریال اینترنتی آمریکایی، در سبک علمی تخیلی و ترسناک است که توسط برادران دافر ساخته شده‌است. چیزهای عجیب از برنامه‌های اصلی نتفلیکس است و خود برادران دافر به همراه شاون لوی و

نویسنده: سمیرا اکبرنژاد(ارشد معماری) ۱۳ آگوست هر سال روز جهانی چپ دست‌ها است. و اما درد و دل های ما چپ دست‌ها…. این که آدم جزء ۳% مردم جهان باشه خیلی کیف داره. حس خوبی هم داره. حسی که ۹۷٪

تابستان سال ۱۳۵۴ پر از اتفاق بود و ماجراها تمامی نداشت. بعد از کمپ تابستانی، تازه سفر اصلی زمینی ما با ماشین بنز جدید پدر بزرگم آغاز شد. در ادامه این سفر پر ماجرا قرار بود آن سال پدرم از

کلاس دوم بالاخره با تمام سختی‌هایی که داشت تمام شد. و من هنوز در ابتدای راه. با نمرات ناپلئونی قبول شدم. مدیر مدرسه می­خواست عذر مرا بخواهد. ولی مادرم به او قول داد که در سال بعد جبران خواهم کرد.

دنیای ما قصه نبود پیغوم سر بسته نبود. دنیای ما عیونه هر کی می خواد بدونه: “احمد شاملو”*۱   کلاس اول سپری شد و من با سواد شدم. وقتی با سواد شدم اوضاع تغییر کرد. دیگر ول کن کتاب‌ها نبودم.

نویسنده: فهیم عطار _مصطفی؟ یادت هست چند سال پیش با هم رفتیم جشنواره‌ی فیلم‌ کوتاه؟ همان شبی که آسمان ابری بود اما هر چه زور زد یک قطره باران هم نبارید. یادت هست یک فیلم کوتاه هشت دقیقه‌ای پخش کردند

«ذهنت را خالی کن بدون حالت، بدون شکل مثل آب… آب را درون فنجان بریزی، تبدیل به فنجان می شود درون بطری بریزی، تبدیل به بطری می شود درون قوری بریزی، تبدیل به قوری می شود آب می تواند جریان

خاطره‌ای از مترو تهران در سال ۱۳۸۹   زندگی از نمای نزدیک یک تراژدی و از نمای دور یک کمدی است “چارلی چاپلین”   از رفتن به بهشت زهرا خيلي خوشم نمی آيد حتی وقتی اقوام نزديك فوت می‌کنند و

از مهد و آمادگی خاطره کم رنگ و محوی به یاد دارم. مهد کودکم نبش خیابان عباس آباد ( بهشتی فعلی ) بن بست دل آرا بود. از کودکی آدرس ها خوب به یادم می‌ماند. حافظه تصویری خوبی دارم. اسم

هر آنچه شنیده بودم، بی هیچ کم و کاستی اتفاق افتاد. پپو قاصدکی بود که به هر جا سر می‌زد. خواب عجیبی که در طول زندگیم به دفعات تکرار می‌شد، سوار بر تخت کودکی‌ام از ساختمانی به ساختمان دیگر پرواز