کاری مزاحم به نام پلک زدن!

 در از هر دری سخنی, فرهنگ و هنر

چشم چرانی یا به زبان جوانان هیزبازی (دیدزدن دزدکی) اندام های جنسی یا رفتارهای جنسی دیگران است.

هیز بودن سطح متفاوتی دارد، از (ملایم) تا (مرضی). ویژگی نوع ملایم آن (گه گاهی و مقطعی بودن رفتار) است. اینان در واقع می بینند و می گذرند!

مکث نمی‌کنند. رفتار آنان انتخابی است. (نظر دوختن به دیگران) در این افراد نهادینه نشده است و لذا ترک آن نیز برایشان آسان‌تر است. در تعابیر جامعه شناسی، اینان انحراف اولیه دارند، انحرافی که مقدماتی است و جامعه شناسان معتقدند که هر فرد کم و بیش در زندگی روزمره این نوع انحراف را تجربه کرده است. در مقابل، تکرار مداوم نظربازی و اشتغال به خیالات پس از آن ویژگی نوع مرضی آن است.

در این مرحله، رفتار تبدیل به عادت و جزوی از شخصیت فرد می‌شود -وضعیتی که جامعه شناسان آن را انحراف ثانویه می نامند. در این مرحله، اصلاح رفتار هم دشوار می شود. در وضعیت مرضی وسوسه نگاه پنهانی به قسمت هایی غیر از صورت دیگران آنقدر زندگی فرد را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. که او نمی‌تواند به راحتی از آن خلاصی یابد. گشودن چشم در اختیار فرد ولی بستن آن ها با خودش نیست.

به همین سبب، روانشناسان این وضعیت را جزو اختلالات روانی محسوب می‌کنند. این افراد با چشمان خودشان و نه با پاهایشان مدام ولگردی می‌کنند. چشم برای آنها نه وسیله‌ای برای دیدن بلکه مثابه یک اندام جنسی و پلک زدن نیز یکی از فعالیت های مزاحمی است. که خداوند به اشتباه جزو وظایف انسان قرار داده است! هرچند در جوامع غالباً چشم چرانی را صفت مردمان می‌دانند، ولی لزوماً این طور نیست.

هر قدر در جوامع زمینه های اجتماعی به سمتی پیش رود که زنان هم بتوانند احساسات و عواطف خود را آشکارا بروز دهند و فشار اجتماعی به آنان برای (سر به زیر بودن) کاهش یابد، به تدریج زنان هیز هم بیشتر می شوند.

معمولاً بسیار می شنویم که آدم‌ها از وفور چشم‌های هیز در جامعه شکایت می‌کنند. ولی آیا در همه نگاه‌ها ردپای نظر بازی وجود دارد؟

از گذشته های دور، جامعه ایرانی جامعه ای بوده است. که در آن (سر به زیر بودن) یکی از ویژگی‌های آدم خوب و (جوان سر به زیر) یک ارزش اجتماعی محسوب می‌شده است. نگاه مستقیم و خیره به صورت دیگران و اساساً نگاه کردن به دیگران معمولاً سرزنش شده است.

در این جامعه، (آسه رفتن) ستایش شده، چراکه گفته اند در غیر این صورت فرد با (شاخ گربه) تنبیه خواهد شد.! برخی از آدم ها ازدواج می کردند.در حالی که تا شب زفاف همدیگر را هم ندیده بودند.!

این جامعه ای است که به بهانه امنیت مدام درونگرایی، پنهان‌کاری، پوشیدگی و پوشیده گویی پناه برده است تا شاید بدین وسیله بقای خود را تضمین کند.

 

معمولا نگاه کردن به دیگران نشانه‌ای از (جنبیدن سر و گوش) و در بدترین حالت (چشم دریدگی) تلقی می شده است. با توجه به این وضعیت، آدم ها حتی برای یک دیدار ساده هم (فارغ از هیز بودن یا نبودن نگاهشان) به ناچار پنهان می‌شدند و (دزدکی) نگاه می‌کردند. اخفا در پشت پنجره یا دیوار یا بالای پشت بام و در نهایت کمین کردن در مسیر چشمه برای ما ایرانی ها کار هایی آشنا هستند.

این نوع ارزش‌ها عموما در خانواده هم بازتولید و به کودکان منتقل می‌شده است. لذا حرص و ولع و عقده دیدن آدمهای دیگر (و نه لزوماً اندام های جنسی آنان) در ما انباشته شده است. همانطور که، برای مثال، ایرانیان به دلایل تاریخی همیشه نسبت به غذا حریص اند.و حتی نخبگان آن در کنفرانس های علمی به سمت غذا هجوم می‌برند.، هیزبودن را هم می‌توان ویژگی یک جامعه پنهان کار و البته ناکام تلقی کرد.، جامعه ای که چشم و دل ناسیر است.

با این گذشته تاریخی، ما به دنیای جدید و مدرن پرتاب شدیم، دنیایی که در آن موضوعی به نام ارتباطات اجتماعی مطرح است.

در این دنیا، کتاب‌های متعددی منتشر می‌شوند که در آنها راه های برقراری یک ارتباط اجتماعی موثر به ما یاد داده می‌شود و دوره های متعددی برای بهبود مهارت های کلامی (حرف زدن) و غیر کلامی (زبان بدن که نگاه هم جز آن است) به ما توصیه می‌شود. و به ما می‌گویند اگر می‌خواهیم آدم های موفقی شویم در آنها شرکت کنیم. با آن گذشته تاریخی و این الزامات جامعه جدید، کم نیستند آدم هایی که دارند تمرین می کنند. تا فقط بتوانند ببینند و هنوز فرق خیره شدن، نگاه کردن، زل زدن و دزدکی نگاه کردن را خوب نمی‌دانند.

درباره مسئله (نگاه کردن) چند نکته دیگر هم وجود دارد. می گویند زنها به خوبی نگاه هیز را از سایر نگاه ها تشخیص می‌دهند. همه نگاه ها ممکن است برای آنها آزاردهنده نباشد.و نگاهی را که با شهوت و انگیزه تصاحب توام باشد توهین‌آمیز بدانند.

 

 

پرسش دیگر درباره نگاه کردن آن است که اگر زن و شوهری در خیابان با کسی مواجه شوند که از نظر زیباشناختی ( و نه لزوما جنسی) جذاب به نظر می‌رسد باید درباره این مسئله باهم حرف بزنند. یا اینکه هر کدام باید دزدکی به آن فرد زیبا نگاه کند و طوری هم نگاه کند که همسرش متوجه نشود؟

آیا اگر در این خصوص با هم صادق باشند و از زیبایی آن فرد بگویند پایه‌های زندگی شان سست خواهد شد؟

معمولا ما آدم‌ها به طبیعت زیبا نگاه می‌کنند، به حیوانات زیبا نگاه می‌کنند، به کودکان زیبا نگاه می‌کنند.

این حس زیباشناسی انسان‌هاست و به راحتی هم قابل کتمان نیست. آیا نگاه کردن به مرد یا زنی زیبا می تواند از این قاعده مستثنی باشد!

نویسنده: فردین علیخواه (جامعه شناس)

گردآوری: پریسا مشکین پوش

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt