معرفی کتاب تئوری انتخاب
گردآورنده: فاطمه اکبرزاده
کتاب نظریه انتخاب (Choice Theory) ویلیام گلاسر – که به اسم تئوری انتخاب هم شناخته میشود – اگر چه نخستین کتاب او نیست؛ اما بیتردید مهمترین کتاب اوست. کتابی که از نخستین انتشار آن در سال ۱۹۹۸ تا کنون، همچنان مورد توجه علاقهمندان به روانشناسی و بهبود کیفیت زندگی فردی قرار گرفته است.
ویلیام گلاسر، روانپزشکی است که از چارچوبهای متعارف روانپزشکی فاصله گرفته است. او اصرار دارد که راهکار بسیاری از مشکلات ما انسانها، در اصلاح رفتارها و انتخابهایمان نهفته است و نه استفاده از داروهای شیمیایی.
گلاسر معتقد است که هر چه مرکز کنترل درونی در انسانها بیشتر تقویت و تثبیت شود، مشکلات و چالشهایشان در زندگی کمتر خواهد شد.
گلاسر نگرش روانشناسی رایج را روانشناسی کنترل بیرونی (External Control Psychology) یا روانشناسی بروننگر مینامد. با ماه خاتون همراه باشید.
نوعی نگاه که به فرد میآموزد ریشه و راهکار مشکلاتش را در بیرون از خود جستجو کند:
- آن کارمند من را عصبانی کرد و من سرش فریاد زدم.
- همسرم از من حمایت کرد و من انگیزه بیشتر پیدا کردم.
- شرایط اقتصادی نامساعد است و من امید برای فعالیت اقتصادی ندارم.
همهی جملههای بالا یک ساختار مشترک دارند: اتفاقی در دنیای بیرون روی میدهد و با تحت تأثیر قرار دادن ذهن و جسممان، ما را برمیانگیزد تا پاسخی در برابر آن نشان دهیم. روانشناسی کنترل بیرونی باعث میشود که رفتارهای تشویقی و تنبیهی و تلاش برای کنترل دیگران، شدت پیدا کند.
او در فصل اول کتاب نظریه انتخاب، در شرح علت نیاز به یک روانشناسی جدید چنین میگوید:
پیشفرض عملیاتی روانشناسی کنترل بیرونی این است که: افرادی را که کار اشتباه انجام میدهند، تنبیه کنید، تا آن کاری را که شما فکر میکنید درست است انجام دهند. سپس به آنها پاداش دهید تا الگوی رفتاری جدید را حفظ و تثبیت کنید. این پیشفرض غالبِ الگوی ذهنی اکثر افراد روی این کره خاکی است. روانشناسی با تعریف روانشناسی کنترل بیرونی به عنوان الگوی ذهنی که منتقد آن است، به نوعی جایگاه خودش را نیز مشخص میکند.
در مدل او که آن را نظریه انتخاب (Choice Theory) مینامد، منشاء رفتارها، احساسات و انگیزههای انسانها، انتخابها و رفتارهای هر فرد و تحلیلهای درونی او در نظر گرفته میشود.
ده اصل اساسی نظریه انتخاب
گلاسر در سیزدهمین فصل کتاب خود با عنوان بازتعریف آزادی شخصی شما (Redefining Your Personal Freedom) نکات کلیدی نظریه انتخاب را در قالب ده اصل خلاصه میکند و در چند سطر، به توضیح هر یک از آنها میپردازد:
تنها کسی که ما میتوانیم رفتارهایش را کنترل کنیم، خودمان هستیم.
تنها چیزی که بین ما و دیگران رد و بدل میشود، اطلاعات است. اینکه با این اطلاعات چه کنیم، به انتخاب خودمان بستگی دارد.
تمام مشکلات روانشناختی بلندمدت، از جنس «مشکلات در رابطه» هستند.
مشکل رابطهای، همواره بخشی از زندگی کنونی ما است. ما میتوانیم از خیلی چیزها آزاد شویم. اما هرگز نمیتوانیم بدون حداقل یک رابطهی شخصی رضایتبخش، شادمانه زندگی کنیم.
رویدادهای دردناک گذشته، در آنچه امروز هستیم نقش مهمی دارند؛ اما مرور دوبارهی آنها، کمک چندانی به نیاز امروز ما (بهبودِ رابطهی فعلیمان) نمیکند.
ما پنج محرک اصلی ژنتیکی داریم: نیاز به زنده ماندن، نیاز به عشق و تعلق خاطر، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی، نیاز به تفریح
ما برای تأمین این نیازها، باید یک یا چند تصویر را در دنیای کیفی خود بهبود دهیم. دنیای کیفی بخشی از دنیای ماست که از مهمترین چیزهایی که میدانیم و میشناسیم تشکیل شده است.
ما از لحظهی تولد تا مرگ، مشغول «رفتار کردن» هستیم. رفتار کلی (Total Behavuir) از چهار بخش جداییناپذیر تشکیل شده است: عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی
رفتارها همیشه باید در قالب فعل یا مصدر بیان شوند [و حتماً خودمان فاعل جملهها باشیم]. به جای من افسرده شدهام یا دچار افسردگی هستم، بگوییم من انتخاب کردهام افسرده باشم؛ من افسردگی میکنم؛ یا خودم را افسرده کردهام.
رفتار همیشه انتخابی است. البته ما روی دو بخش فکر و عمل قدرت انتخاب داریم و فیزیولوژی و احساس، به عنوان تابعی از این انتخاب ما، تحت تأثیر قرار میگیرند.
کتاب: تئوری انتخاب
نویسنده: ویلیام گلاسر
گردآورنده: فاطمه اکبرزاده
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.