حس حضور در لحظه حال چیست؟
تحولآگاهی
شما مجبور نیستید بارِ گذشته را بر دوش بکشید یا یک ذهن پُر از خرتوپرت داشته باشید.
یک راه دیگر برای بودن در این جهان وجود دارد و آن «حضور یافتن» است و این کُــل مراقبه است.
حتی وقتیکه من صحبت میکنم شما میتوانید حاضر باشید، زیرا هیچچیز نیست که دربارهاش فکر کنید.
چیزی که من دارم میگویم چنان ساده است که شما نمیتوانید توسط فکرکردن به آن، آن را دریابید. زیرا چیزی برای دریافتن وجود ندارد.
ممکن است بگویید:
– او چه دارد میگوید؟
– دقیقا چه دارد میگوید؟
– من دارم تلاش میکنم که بفهمم او چه دارد میگوید.
خارج شدن از مرحلهٔ تفکر به هیچوجه شامل بیشتر فهمیدن از طریق تفکر نمیشود.
این ممکن است کمی توهینآمیز باشد. بخصوص برای کسانی از شما که تحصیلات عالیه کردهاید و بیش از اندازه با محتویات ذهنتان هویت گرفتهاید.
«فکـــرکردن، بالاترین مهارت در یک انسان نیست» و این یک جملهٔ انقلابی است که تعداد نه چندان زیادی از مردم در فرهنگ متداول با آن موافق خواهند بود. چون خودشناسان را فقط به عنوان «موجودمتفکر» میشناسند.
اما همینکه کشف کنید که فکـــرکردن، بالاترین سطح نیست، به خاطر اینکه شما در خودتان به چیزی یا بُعــدی دست یافتهاید که ورای اندیشیدن است، آن تحول، مانند یک جهش تکاملی است.
حتی اگر به اندیشه هم سقوط کنید، برای لحظاتی جهش کردهاید.
تحول در آگاهی مثل یک جهش تکاملی است.
میگویند زندگی، اولینبار در دریا شکل گرفت. اولین ماهی تلاش میکند که از دریا بیرون بیاید تا روی زمیــن بخــــزد، سپس کار بسیار دشـــوار میشـود و ماهی به دریا بر میگردد.
شما نیز همینطور از ذهن بیرون میآیید و دوباره به آن برمیگردید.
برگرفتهازسخنرانی
#اڪهارتتلـــــــی
تفسیر «این نیز بگذرد»
هنگامی که ما خود را دیگر به طور کامل با صورت یکی نگیریم، آگاهی- همان کیستیِ ما- از اسارت در زندانِ صورت آزاد میشود.
این رهایی، ظهــور فضــای درونی است. این فضای درونی حتی در رویارویی با چیزهای بسیار بد، به شــکل سکوت، و آرامشی لطیف و ظریف در اعماق وجودمان، فرا میآید.
با «این نیز بگذرد» ، به ناگهان فضایی در اطراف رخـداد پیــدا میشود، همچنین در بالا و پایینشدنهای احساسی، و حتی در اطراف درد، فضایی به جود میآید.
مهمتر از همه اینکه، بیــن فکرهایمان فضـــا پیدا میشود و از این فضـــا آرامـشـی ساطــع میشود که «این جهانی» نیست، چرا که این جهان، جـهــانِ صورت است، و آرامـــــش، فضاست. و این آرامش خـــداســت.
ما میتوانیم بدون اهمیتدادن به چیــزهای این دنیــایی، اهمیتی که در واقـع فاقد آناند، از آنها لذت ببریم و ارجـشــان نهیم.
میتوان در رقـص خلقت شرکت جست و فعــال بود بی آنکه به حاصـــل کار دلبـســته بود و از دنیا مطالباتِ بیدلیل داشت:
کامیابم ساز، خوشبختم کن، احساس امنیتم بخش، بگو کیستم.
دنیا این چیزها را نمیتواند به ما بدهد.
آن هنــگام که دیــگر ما چنین انتظارتی از دنیا نداشـتیم، تمام رنـــجِ خودســاخته ناپدید میشــود. همهٔ رنجــی که میبریم، ناشی از بیـش از حـد بهادادن به صورت و عدم وقوف به بُـعــدِ فضای درونی است.
هنگامی که این بُعــد در زندگـیِ ما حاضر باشد، میتوانیم از چیزها، تجارب و لــذایذِ حـســی لذت ببریم. بیآنکه به آنها وابسته شویم یا خودمان را در آنها از دست بدهیم.
جملـهٔ «این نیز بگذرد» به واقعیت اشاره می کند.
در این اشــاره که هـمـهٔ صورتها ناپایدارند، جاودانگـی نیز به نحـو ضمنی مورد اشــاره قـرار میگیرد. تنــها جاودانگــیِ درونمــان است که میتواند فـانیـــان را تشخیص دهد.
موقعی که بُعــدِ فضــا مفقود است یا بهتر بگوییم، ناشناخته میماند، امـــور دنیایی اهمیت محض و جدیّتـی به خود میگیرند که در واقعیت فاقد آناند.
موقعی که دنیا از چـشــمانداز بیصورت دیده و دریافت نشود، به جایگاهی هولناک و در نهایت به سرای رنج و محنت تبدیل میشود.
«فعلاً دردی به خود نیفـــــزا»
اگر بخواهید که برای خـــود و دیگران دردی ایجاد نکنید ، اگر بخواهید به دردهای بیـکرانِ خودتان نیفــزایید، #زمـــانخلقنکنید، حداقل از حدِ معمــول زیادتر نباشد.
برای جلوگیری از به وجود آمدنِ زمان باید بدانید که فقط «حـــــال» را دارید و باید به آن بهطور خاصی توجه کنید.
قبل از آنکه در زمــــان ســکنی گـزینید، جایــگاه خود را در حـــــال بگذارید، اگر لازم است، سریعاً گذری هم به گذشـته و آینـده داشـته باشید، همیـشه به «حـــــال» جواب مثبت بدهید.
چه چیزی میتواند احمقانهتر و بیفایدهتر از این باشد که آدمی در درونِ خــود نسبت به چیزی که مقــاومتِ محض است، مقاومت کند؟
چه چیــز احمقانهتر از آن است که با خـــودِ زندگی مخالفت کنیم، که معنی آن «حـــــال» است.
همیشه معنی زندگی، حال است.
تسلیمشو و به زندگی «بلــه» بگو.
منبع:
#ڪتاب
مُلْکی دیگر مَـلَـکوتی دیگر
#اڪهارتتله
اگر به بخش روانشناسی علاقمند هستید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.
اینکه ما سواد رابطه نداریم، یعنی چه؟