عروس گوله (گولِی)
عروس گوله (گولِی):
از معروفترین و رایج ترین نمایشهای نوروزی گیلان است که توسط گروه نمایشی سیار اجرا میشد. این نمایش میدانی در غرب گیلان به عروس گوله و در شرق گیلان پیربابو نام دارد.
امروزه، این آیین باشکوه تنها در محدودی از نقاط روستایی؛ به ویژه نواحی کوهستانی گیلان برپا میشود. زمان برگزاری نمایش بین یک هفته تا یک ماه از اواخر اسفند تا اواخر فروردین است.
گروه نمایش پس از غروب آفتاب از خانهای به خانه دیگر میروند و در حیاط و فضای باز جلوی هر خانه، برنامه خود را اجرا میکنند. در هر خانه، کولبارچی (کول بارکش) از صاحبخانه (خانه خواه) هدایایی مثل برنج، تخم مرغ، شیرینی و گاهی هم پول طلب میکند.
بازیگران عروس گوله:
دو زن به نام «نازخانم» و «کاسخانم» هستند که با هم نقش عروس گوله را بازی میکنند. برای آنها دو مدعی وجود دارد؛ «غول» دوده بر چهره میمالد و کلاهی از کاه بر سر دارد. پیرمرد عاشق (پیربابو) ریش سفیدی از پشم دارد. «سرخان» شعرهای نمایش را میخواند و هدایت گروه را به عهده دارد. کوله بارکش هم هدایا را جمعآوری میکند.
در آغاز ورود به خانههای روستایی، غول نعرهای میکشد و زنگولههای آویخته به خود را به صدا درمیآورد. غول نازخانم و کاسخانم را تعقیب میکند. سپس غول و پیرمرد درگیر میشوند. غول با استفاده از موقعیت، کندهای یا چیز سنگینی را پیدا میکند و به سمت پیرمرد میآید.
سرخان به خواندن قطعه شعری، پیرمرد را از نیت غول با خبر میکند. پیرمرد به همراه نازخانم و کاسخانم پشت سرخان پنهان میشود. غول زمین را بو میکشد و از سرخان میپرسد من دو تا نازخانم و کاسخانم داشتم، چه شدند؟
سرخان میگوید پهلوانی آنها را برد. اما پهلوان حاضر است با تو کشتی بگیرد. غول پس از چندی تلاش پیرمرد را به زمین میزند. دو زن جوان با حرکاتی آهنگین بر بالای سر پیرمرد میآیند و او را با گوشه دامن خود در حین رقص باد میزنند تا به هوش آید. ولی در مناطقی از شرق گیلان پیرمرد بر غول پیروز می شود و کاس خانم و نازخانم از این پیروزی شادمانه می رقصند.
شعر عروس گوله:
عروس گولی باردیم. جونه دیلی باردیم. حمام بزی باردیم. تره تازی باردیم. میشکی وازی باردیم. چه رای دور باردیم. تی پسر باردیم.
(عروسی مانند گل آوردیم. دل جان آوردیم. حمام کرده آوردیم. تر و تازه آوردیم. شلوار مشکی پوشیده آوردیم. از راه دور آوردیم. برای پسرت آوردیم.)
در حین اجرای ترانه و نمایش یکی به پیربابو میگوید:
آهای پیربابو. می کاری وا چی بابو. خیلی بوخونم روزابو.
(آهای پیربابو. کارم چه میشود. خیلی بخوانم روز میشود.)
دیگری خطاب به غول میخواند:
اَ غوله بدین غوله. چه کمر بیجیر چوله. ای غولک شیرازی. با عروس نوکون بازی.
(این غول را ببین غول را که از کمر به پایین گل آلود است. ای غولک شیرازی. با عروس مکن بازی.)
گردآوری: مرسده رنجبر