معرفی کتاب خانه خوانی

 در فرهنگ و هنر, معرفی کتاب

همین جا (معرفی کتاب خانه خوانی)

در حین خواندن کتاب خانه خوانی، لحظه لحظه دلم می‌خواست مکث کنم. نشانی بین صفحات بگذارم و کتاب را رها کنم؛ بنشینم گوشه‌ای؛ همین گوشه، پشت همین میز، کنار همین پنجره، همین پنجره که سال‌ها نگاهش به چشم‌به‌راهی‌ها و چشم انتظاری‌هایم نگران بود و هست تا اکنون؛ همین جا که خورشید تا میانۀ قالی پهن شده ومرا و خاطراتم را گرم می‌کند که بنویسم؛ بنویسم از من، از من پنجاه و اندی ساله، از زنی که دخترکی بود در حال دوچرخه بازی دور حوض حیاط قد یک غربیل خانه‌ای در چهار راه صفا؛ تا نوجوانی‌ام  در اتاق شلوغ و سرخوش کوچک مشترکی با خواهر و برادرم در میدان گلها؛ تا  نوعروسی  درخانه‌ای به همسایگی درخت تنومند چنار در شهر زیبا؛ تا… کتاب اما پر کشش بود و حال که به پایانش رسیده‌ام ذهنم پر است از ایدۀ نوشتن، خاطرات جای جای خانه‌ها برایم موضوع نوشتن است. همین اتاق فقط این پهنه آفتاب که نیست؛ پهنه‌های آفتاب هر روزی است که به این مکان گره خورده‌است.  داستان در داستان است. من است و همۀ زیستنم و حتی زیستن همۀ ما. فراتر از دیوارها و سقف‌ها، درها و پنجره‌ها،… .
خانه‌هایمان خود ما هستند. خود شادی، خود تنهایی، خود دلتنگی، خود رویا و واقعیت تجربۀ زیستن ما. الهام زنجانیان _ آبان ۱۴۰۳

معرفی مختصر کتاب خانه خوانی

معرفی کتاب خانه خوانیکتاب خانه خوانی، تلاشی است برای پاسخ دادن به پرسش” خانۀ خوب” چگونه خانه‌ای است؟

و در پی آن ناگزیر در جستجوی یافتن تعریف مفاهیم ساده و درعین حال مبهم “خوب”، “خانه”، ” خانۀ من”، و “تجربۀ زیستن در خانه و با خانه” به روش مطالعۀ تفسیری تجربه‌های انسانی و پدیدارشناسی، یعنی ساکنان این خانه‌ها، برمی‌آید. این کتاب در واقع موضوع پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد نویسنده بوده‌است. که برای چاپ به صورت کتاب در بخش‌های مقدمه، دوازده فصل، پیوست، پی‌نوشت‌ها، و مبانی نظری که در فصل پایانی آمده، تنظیم شده‌است.
علاوه بر موضوع مهم، ضروری، و در عین حال جالب این کتاب؛ روایت روان و ساده، نثر محکم و بهره بردن از واژه‎‌ها و عبارات شیوا، گرافیک و چیدمان و صفحه آرایی کتاب، تصاویر و عنوان بندی‌های شاعرانه از نکات برجستۀ خانه خوانی است، که خواننده را به راحتی با خود همراه می‌کند و برای لحظاتی از زمین و زمان با خود می‌برد.

مخاطب کتاب خانه خوانی کیست؟

قلم شیرین نویسنده کتاب خانه خوانی هر کسی را با هرسن و سال و فرهنگی، با هر سطح از آگاهی و دانش با خود همراه می‌کند؛ به ویژه برای ساکنان دهۀ سی و چهل تهران که تجربۀ زندگی در این خانه‌های دورۀ گذار را دارند بسیار ملموس و دلنشین است.

بخش‌هایی از کتاب خانه خوانی

_ دوباره پیش دکتر قیومی رفتم و خواستم خودش موضوعی پیشنهاد کند. گفت «کسی به خانه‌های آجر بهمنی و سیمانی برهه‌ی گذار توجه نمی‌کند و مهجور مانده‌اند. می‌شناسی‌شان؟ خانه‌های معمولی اما خوبی‌اند. می‌توانی روی آن‌ها کار کنی. تعدادی را مستند کنی یا مثلاً با نظریه‌ی کریستوفر الکساندر تحلیل‌شان کنی.»
با فضای خانه‌هایی که دکتر قیومی پیشنهاد می‌داد آشنا بودم در چند تایشان زندگی کرده‌ام در یکی از آن‌ها در امیرآباد تهران به دنیا آمدم. از دو تا هفت سالگی در یکی دیگرشان در خانه نصرت، حوالی میدان انقلاب، کودکی‌ام را گذراندم. خانه حیاط‌‌دار و سه طبقه‌ی خانم سیجوانی که همه‌اش دست خودمان بود و هنوز هم اتفاق‌های زیادی از آن در خاطرم بود یازده دوازده ساله بودم که طبقه‌ی سوم خانه سرهنگ را در حوالی خیابان جمهوری اجاره کردیم و چند سالی هم آنجا ماندیم. بعد هم چند خانه دیگر. سال‌های زیادی با آنها گذشت. خیلی وقت‌ها گزینه‌ی خوبی برای ما اجاره نشین‌ها بودند با قیمتی پایین می‌توانستیم خانه‌ای با فضاهای مختلف و نسبتاً با کیفیت به دست آوریم و همین باعث می‌شد دوستشان داشته باشیم.
ص۲۲

_ زمان زیادی گذشته ولی هنوز هم روی فرش قرمز پله‌ها که پا می‌گذارد، پسر دبستانی می‌شود که آخرین امتحانش را داده و شتابان آمده خانه، از زیر درخت توت و خرمالو و از کنار تاب فلزی حیاط گذشته، از کنار گلدان‌ها و کتابخانه توی پاگرد، زیر نور پنجره‌ی قدی آنجا، رد شده و بالا رفته تا کیفش را توی اتاق بگذارد. هنوز دلش می‌خواهد از پله‌های خانه مدام بالا برود و فکر کند همه ماجراهای گذشته آنجا حاضرند. از آن روز اول تابستان که آنقدر تاب خوردند و همدیگر را چنان محکم هول دادند که پاهایشان نزدیک به نوک درخت خرمالو رسید تا همه روزهای دیگر آن بالا. انگار دیگر پله‌ها برایش سفری در زمان نه در مکان. همه ماجراهای زندگی جایی اتفاق می‌افتند در اصطلاح فضا زمانی هستند.
ص۳۲ و ۳۳

_ گیاهان خانه، با تناوب ساده و روشنی که در عین پیچیدگی شاخ و برگشان دارند، در تجربه‌ی زمانمند مکان‌ها نقش مهمی بازی می‌کنند. تناوب و آهنگ روزانه و سالانه‌ی آن‌ها ساکنان خانه را امیدوار می‌کند که اوضاع دوباره آرام خواهد شد، که به حالت قبلی باز خواهند گشت. به این ترتیب گل و گیاه خانه تغییرات شهر و آدم‌ها را کمرنگ می‌کند و همیشه یاد ساکنان می‌اندازد که هرچه شود باز بهار می‌آید و تابستان و پاییز و زمستان تغییر متناوب طبیعت درخت‌ها و آسمان خبر از بازگشت می‌دهد، اما نه بازگشت به عین آنچه گذشته است. هر بار هم ظاهر درخت تغییر می‌کند و هم حالات درونی فرد. اما در میانه‌ی این تحول، چیزی هم ثابت است؛ رابطه‌ای که درخت را چون دوستی زنده و در حال تغییر پیش چشم ساکنان حاضر می‌کند. تخیل ساکنان هر سال به شاخه‌ها و برگ‌ها معنای تازه‌ای می‌دهد.
ص ۴۶

صفحه 49 کتاب خانه خوانی_ اتاق‌های خانه پر از کتاب بود. می‌گفت مستاجرهای اتاق کنارٍ بهار خواب بیشتر دانشجوهای دانشگاه تهران، هنر یا امیرکبیرند و خیلی وقت‌ها به بهانه‌ی کتاب‌ها هم که شده سراغش می‌آیند.‌ مثل الهه که دانشجوی بازیگری بود و تمام نمایشنامه‌ها را بارها خوانده بود.
ص۴۹

_ همین امروز هم اگر از تهران—- جایی که ساخت و ساز گسترده و سال‌ها تراکم فروشی بی‌حساب و کتاب زندگی بی‌افقی برای بیشتر ساکنانش ساخته و حقشان از آسمان را از آنها دریغ کرده است—- کمی دور شویم و از پیچ و خم تپه‌ها و راه‌های روستایی بگذریم؛ به جایی می‌رسیم که کسی هر روز صبح بیدار می‌شود، از خانه بیرون می‌آید، شیب روستا را رد می‌کند، از آخرین خانه فاصله می‌گیرد و پای رودخانه می‌رسد. آبی به صورت می‌زند تا صورتش خشک شود، بالا آمدن آفتاب بر دشت پیش رو را تماشا می‌کند. رودخانه چند تاب می‌خورد تا برسد به نزدیکی مزارع. از آنجا که ایستاده، هم جنگل و کوهستان پیداست و هم قبرستان، قبرستانی که بر تپه‌ی نزدیک کناره‌ی دیگر رودخانه جا خشک کرده‌است. او هم می‌ایستد به تماشای بالا آمدن آفتاب. هر روز کارش همین است. هر روز اولین پرتوی آفتاب دست می‌اندازد و کمی از زمین بالاتر می‌بردش و او، مدتی کوتاه، جایی میان زمین و آسمان معلق می‌ماند.
ص ۵۲

نویسنده: الهام زنجانیان (کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی)


واژه‌های کلیدی
#نوشتن #معرفی_کتاب   #خانه_خوانی  #هنرومعماری#تجربه‌زیسته  #علی_طباطبایی   #نشراطراف

 


اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.

روی لینک زیر کلیک کنید.

 

Maahkhatoon97

جدیدترین ها

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt