پول، پول، پول
پول،پول،پول:
پنهان کاری و پول همیشه به هم ربط داشتهاند. درگذشته وقتی میخواستند پول شان را بشمارند، دور از چشم دیگران این کار را میکردند. احساس ناامنی تاریخی ایرانیان در این رفتار موثر بوده است.پدران پشت به اعضای خانواده پول میشمردند و معمولاً تظاهر به بی پولی میکردند. میزان پول همیشه باید از اعضای خانواده پنهان میماند.
امروزه هم برخی از مردان ایرانی، تحت تاثیر پدران خود، معمولاً به همسرشان نمیگویند چقدر پول دارند. با رشد نرخ اشتغال زنان و افزایش درآمدشان، هم اکنون برخی از آنها هم به همسرشان نمیگویند در حساب شان چقدر پول دارند!
مسئله تلافی نیست.
گویی پول رفتار خاصی را به آدمها تحمیل میکند. با گسترش سرمایه داری، پول جنبه متظاهرانه ای هم به خود گرفت، چرا که بعضی ها پولدار بودن خود را به رخ میکشند.
کسب پرستیژ اجتماعی به واسطهی پولدار بودن قطعا در این امر موثر است. تظاهر به پولدار بودن آن قدر ارزش میشود که بعضی ها وضع مالی خوبی ندارند، ولی تظاهر میکنند که پولدارند! تظاهر به بی پولی و تظاهر به پولداری بر حسب موقعیت یکی از ویژگیهای فرهنگ عمومی ماست.
همیشه دربارهی پول پرسشهای فلسفی هم وجود داشته است.
- در سال های دور این پرسش مطرح بود که آیا پول واقعا خوشبختی میآورد؟!
- امروزه پرسش این است که چه کارهایی را واقعا با پول نمیتوان انجام داد؟!
پیش فرض مهم در پرسش اخیر این است که پول ابزار توانمندی است. در سالهای اخیر، «ایمان به پول» در جامعهی ایرانی افزایش یافته است. بعید نیست در سالهای آتی در پشت ماشینها به جای جملهی «فقط خدا» با جملهی «فقط پول» مواجه میشویم.
با رشد رسانههای جمعی و افزایش اطلاعات افراد، شاید عده ی زیادی نتوانند خوب پول دربیاورند، ولی بسیار خوب میدانند که پول را چگونه باید خرج کنند.
این روزها کم نیستند کسانی که مدام پولدارهای بی سلیقه را سرزنش میکنند و با دیدن آنان آه میکشند و فکر میکنند اگر خودشان آن مقدار پول داشتند، بسیار بهتر میتوانستند از زندگی لذت ببرند.
اساساً یکی از سرگرمیهای ما ایرانیان محاسبه ی پول با درآمد دیگران است. مثلاً اگر به رستورانی میرویم که مشتری هایش در صف انتظار ایستادهاند، یکی از کارهای مان محاسبهی درآمد رستوران و پاسخ به این سوال است که اگر این رستوران متعلق به ما بود، با پول آن چه میکردیم.
در برخی فرهنگها، پول و مردانگی به هم گره خوردهاند،
مردان خوب پول درآوردن را عنصری از هویت مردانه ی خود می دانند.
معمولاً پسران خانواده اشتیاق دارند تا اولین درآمد خود را به رخ خانواده بکشند، چون تصور میکنند که پول درآوردن نشانه ای مهم برای گذار به استقلال است. برای همین، با این حقوقشان خانواده را شام مهمان میکنند، این درواقع مراسم گذار به استقلال است.
پول درآوردن زنان به تدریج اتفاق افتاد و همانطور که گفته شد، پول درآوردن معمولا مسئلهای مردانه تلقی میشد. شاید به همین دلیل، برخلاف لباس مردان، لباسهای قدیمی زنان فاقد جیب بود. امروزه زنان با پول درآوردن اعتماد به نفس بیشتری کسب میکنند و اقتدار بیشتری به دست میآوردند.
اما هرچند والدین از درآمد دختران شان خوشحال میشوند، همهی شوهران از کسب درآمد همسرشان راضی نیستند، چون میدانند که باید اقتدارشان را تقسیم کنند!
در فرهنگ ایرانی تصور بر آن است که مردان پول درمیآورند و زنان فقط پول خرج میکنند!
تصوری کلیشه ای که کسب درآمد زنان را به کلی نادیده میگیرد.
خواستهها و انتظارات ما در مورد نحوه ی خرج کردن پول در مقایسه با میزان پولی که در میآوریم با سرعتی چند برابر در حال رشد است. یکی از نتایج این وضعیت رشد احساس محرومیت نسبی است که به نظر می رسد در سالهای اخیر رو به افزایش است. کم نیستند آدمهایی که به خاطر افزایش این شکاف افسرده، سرخورده یا عصبانیاند.
بعضیها طاقت آرامآرام رفتن به سمت پول را ندارند. میخواهند با سرعت به پول برسند. مدام دنبال راههای میانبرند.
به نظر میرسد که نسل جدید ایرانی چنین ویژگیای دارد.
او به دنبال فرصتهای لحظهای و شانس برای شکار پول است و حوصلهی تلاش برای رسیدن به پول را ندارد.
در گذشته شمردن پول لذت بخش بود. بعضیها در خفا پول میشمردند و گویی با پول عشق بازی میکردند_ اسکناسها را جلوی خودشان میچیدند، نوازش شان میکردند و با لوس کردن خودشان با پول حرف میزدند.
پول برای آنان نه یک وسیله بلکه خود هدف بود. با ورود کارتهای اعتباری، پول تبدیل به رقم و عدد روی صفحه نمایش شده است. مدام کارت میکشیم و بعد پیامک گوشی مان را چک میکنیم. گویی برخلاف گذشته، عملکرد و اثر پول مهمتر از اسکناس شده است.
________
کتاب: لذت آنی تا ملال فوری
نویسنده فردین علیخواه
_____________
اگر به بخش فرهنگ و هنر علاقه مندید، از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید: