افسانه های سیمرغ در متون کهن ایرانی
گردآوری: ندا حاج رسولی
افسانه های سیمرغ در متون کهن ایرانی
رد پای «سیمرغ» این مرغ اساطیری در فرهنگ و ادبیات ایران و متون کهن ایرانی به وضوح دیده می شود. سیمرغ در متون مختلف با نقش ها و صفات متفاوتی تعریف شده است
طبق روایتی که در کتاب (اوستا) آمده است:
سیمرغ افسانه ای در میان دریای« فراخکرد» بر روی درخت عظیمی آشیانه دارد. درختی عظیم که تخم همه ی گیاهان در این درخت وجود دارد، و تمامی این گیاهان ضد گزند و دارویی هستند. و در کتاب ( بندهشن) چنین روایت شده است: که چون سیمرغ به پرواز در آید، تخم تمام گیاهان به دریا بریزد و تیشتر فرشته ی باران، همراه با آبها، تخم گیاهان را به سرزمین های مختلف می رساند.
در (شاهنامه فردوسی)، نیز در داستان های مختلفی از سیمرغ سخن به میان آمده است . البته نام سیمرغ در شاهنامه با نام زال گره خورده است
نخستین بار از سیمرغ در شاهنامه، در داستان تولد زال نام برده شده و آخرین بار در داستان جنگ میان رستم و اسفندیار.
داستان تولد زال از این قرار است که: سام نریمان، پهلوان نامدار ایرانی صاحب فرزند پسری می شود که با مو و مژگان سپید به دنیا می آید. سام به خاطر ظاهر متفاوت نوزاد و از ترس سرزنش دیگران دستور می دهد که نوزاد را در کنار کوه البرز که آشیانه ی سیمرغ در آن نزدیکی است، رها کنند.
سیمرغ که برای تهیه غذا به پایین کوه آمده، زال را می بیندو مهر او به دلش می افتد و از خوردن او صرفنظر می نماید و او را به آشیانه خود می برد و در کنار فرزندانش او را پرورش می دهد سالیان متمادی میگذرد و زال در کنار سیمرغ در کوه البرز بزرگ می شودو به جوانی نیرومند و پر قدرت تبدیل می شود.
سام پهلوان، پدر زال یک شب رویایی میبیند و خوابگزاران بعد از تعبیر رویای او،خبر زنده بودن زال پسرش را به او می دهند.
سام پشیمان از کرده ی خود به کوه البرز می رود و زال را پیدا می کند و از او می خواهد که او را ببخشد و با او به زابلستان باز گردد.
زال می پذیرد و سیمرغ هنگام خداحافظی با زال ، از پرهای خود به زال میدهد تا هر وقت به وجود سیمرغ نیاز داشت با آتش زدن پر، سیمرغ به نزد او بیاید.
افسانه های سیمرغ
در گذر زمان زال دو بار پر سیمرغ را آتش میزند و او را نزد خود فرا می خواند.
بار اول زمان تولد رستم است که رودابه همسر زال به خاطر بزرگی جثه نوزاد قادر به زایمان طبیعی نمی باشد و زال با آتش زدن پر سیمرغ از او کمک می خواهد،
سیمرغ حاضر می شود و به زال می آموزد که سودابه را با داروی بیهوشانه بیهوش کند و سپس با شکافتن پهلوی رودابه نوزاد را بیرون آورد.
با استناد به قدمت شاهنامه میتوان گفت شاید اولین تولد نوزاد به شیوه ی سزارین، تولد رستم پهلوان نامدار ایران زمین بوده است.
که متاسفانه به اشتباه غربی ها آن را به نام خودثبت کرده اند و به نام عمل سزارین که بر گرفته از نام سزار می باشد نسبت داده اند.
و دومین حضور سیمرغ در شاهنامه را هنگام جنگ بین رستم و اسفندیار می بینیم.
جنگ میان رستم و اسفندیار به درازا می کشد و هیچکدام قادر به شکست دیگری نمی شود .رستم خسته نزد پدر خود زال می رود و از او چاره جویی می کند.
افسانه های سیمرغ
زال با آتش زدن پر سیمرغ، او را فرامی خواند سیمرغ می گوید که اسفندیار رویین تن است و تنها راه از پای در آوردن او، زدن تیری در چشمان اوست، و این تیر باید از چوب درخت گز درست شود رستم تیری از جنس چوب درخت گز تهیه می کند و در میدان نبرد با زدن تیر به چشم اسفندیار ، او را از پای در می آورد.
البته از سیمرغ دیگری نیز در شاهنامه نامبرده شده است که اسفندیار در گذر از هفت خوان خود ، در یکی از خوان ها او را هلاک می کند .به ارتباط بین این دو سیمرغ در ابیاتی از شاهنامه اشاره شده است،
در نبرد رستم و اسفندیار ، زمانی که سیمرغ راز کشتن اسفندیار را برای رستم آشکار می کند ، در یک جمله اشاره می کند که اسفندیار همان کسی است که جفت او را کشته است.
صاحب نظران در رابطه با دو وجه اهورایی و اهریمنی سیمرغ در شاهنامه نظرات متفاوتی ارایه داده اند.
عده ای این دو وجه متفاوت را ناشی از اعتقاد دینی ایرانیان کهن به دو نیروی خیر و شر دانسته اند
و عده ای این نکته را به اختلاف دینی رستم و اسفندیار نسبت داده اند ، زیرا رستم «پیرو آیین مهر» بوده است و اسفندیار پیرو آیین زرتشت .
برخی از مفسران شاهنامه معتقدند سیمرغی که در جنگ میان رستم و اسفندیار پدیدار می گردد، صورتی اهریمنی از سیمرغ را به نمایش می گذارد
و سیمرغی که هنگام زایمان رستم به کمک زال می شتابد ، نمایانگر وجه اهورایی سیمرغ می باشد.
بسیار عالی بود ممنون