روشهایی برای فراگیری بهتر کودکان در درسها و مدرسه
نویسنده: فاطمه اکبرزاده
مطالعات علمی نشان میدهند که تقویت مهارتهای فکری کودکان باعث تقویت مهارتهای پایهی آنان میشود. همچنین، ارتقای توانمندیهای فکری به پیشرفت آنان در فراگیری دیگر رشتههای تحصیلی میانجامد.
عموماً، افراد چنین تصور میکنند که گفتوگو نتیجهی تفکر است، اما مطالعات فلسفی جورج هربرت مید و پژوهشهای روانشناختی لئو ویگوتسکی نشان میدهند این تفکر است که حاصل گفتوگوست.
اگر این امکان را برای کودکان مهیا کنیم که در جمع دوستان و همسالانشان به مشارکت و گفتوگو دربارهی موضوعات مختلف بپردازند، آنگاه در حقیقت شرایطی را برایشان فراهم کردهایم که بتوانند در آن به اندیشهورزی عمیق و آموزش معنادار دسترسی داشته باشند.
در آموزش اصولی محتواهای آموزشی در رفتوآمد میان کلیات و جزئیات به مخاطب ارائه میشوند. شیوهای که آموزش سنتی در پیش گرفتهاست ارائهی جزیرهای و جزء به جزء مطالب آموزشیست. مواجههی جزء به جزء با محتواهای درسی جز ایجاد احساس کسالت و سرخوردگی نتیجهی دیگری برای کودک ندارد.
فلسفهورزی به کودک قدرت پرسشگری عمیق میدهد. او میتواند با مجهز شدن به توان پرسشگری عمیق دربارهی ارتباط میان رشتههای تحصیلی و دروس مختلف کنجکاوی کند، پلهای ارتباطی و رشتههای پیوند میان محتواهای درسی را بشناسد و یادگیری را برای خودش تبدیل به فرایندی دلچسب و لذتبخش کند.
شاخههای مختلف دانش روز به روز پردامنهتر و تخصصیتر میشوند.
از طرفی، چنین پیشرفتی در دانش احتمال سرخوردگی کودکان را بالا میبرد. اینجاست که نیاز به وحدت و انسجام روششناسانه در آموزش روز به روز خودش را بیشتر مینمایاند و پاسخ چنین نیازی در نزد فلسفه است.
ما نیاز به معلمانی داریم که، نه فلسفهدان و متخصص در فلسفه، بلکه دارای توانمندی در اندیشهورزی و فلسفیدن باشند. این معلمان کودکانی را تربیت خواهند کرد که قدرت اندیشیدن دارند و میتوانند از طریق اندیشیدن معنایی برای زندگیشان، پاسخی برای پرسشهاشان، و راهکاری برای مشکلاتشان به دست بیاورند.
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.