دلهره

 در خودپروری, روانشناسی

دلهره

دلهره یکی دیگر از ویژگی‌های انسان امروزی است.

آسیب اضطراب خیلی بیشتر از آسیب احساس تنهایی و تهی بودن است.

احساس تنهایی و تهی بودن به خودی خود چندان ناراحت کننده نیست، آسیب آن در این است که شخص را به درد و‌ ناآرامی اضطراب مبتلا می‌کند. به هر کسی که روزنامه می‌خواند یا به اخبار رادیو و تلویزیون توجه می‌کند لازم نیست بگوییم که ما در عصر اضطراب به سر می‌بریم، او ‌خود به این مطلب واقف است.

تعجبی ندارد که برتراند راسل می‌نویسد:

«واقعیت دردناک زمان ما این است که کسانی که از اوضاع و احوال جاری احساس آرامش می‌کنند احمقند

و کسانی که تفاهم و تصوری از آن دارند پر از شک و بی‌تصمیمی هستند.»

اکنون اصطلاح «دوران اضطراب» از حالت شعاری گذشته است. ما چنان به زندگی در حالت شبه اضطراب خو گرفته‌ایم که مانند شترمرغی که در مواجهه با خطر سر خود را در شن‌های بیابان فرو می‌کند، از توجه به اوضاع و احوالی که در آن هستیم و تفکر دربارهٔ آن سرباز می‌زنیم.

ما سال‌هاست که شاهد اغتشاش‌ها، درگیری‌ها، جنگ‌ها و احتمال جنگ‌ها بوده‌ایم و به نظر می‌رسد که باز هم خواهیم بود.

چالشی که مردم با فکر و شعور امروزی با آن رویاروی هستند این است که از واقعیت این اوضاع روی نگردانند و با بصیرت و دانایی اضطراب خود را مدیریت کنند.

البته اشتباه هست اگر فقط جنگ‌ها، تهدیدها و بحران‌های سیاسی را عامل اضطراب‌های خود بدانیم، زیرا اضطراب انسان‌ها خود نیز در ایجاد این مصیبت‌ها و‌ فجایع بی‌نقش نیست.

اضطراب شایع در زمان ما، مصیبت‌های اقتصادی و سیاسی که با آن رو‌به‌رو بوده‌ایم هر دو نشانه‌ای از علت اصلی هستند و آن تغییر آسیب‌زایی است که در جامعهٔ غربی پیش آمده است.

سردرگمی و آشفتگی که ما را در خود گرفته، معرف اضطراب گسترده‌ای است که به آن مبتلا هستیم.

وقتی کسی برای مدتی طولانی دچار اضطراب باشد در معرض بیماری‌های «روان‌تنی» قرار می‌گیرد. وقتی گروه یا جامعه‌ای برای مدت طولانی دچار اضطراب باشد و برای رفع آن چاره‌ای که مقبولیت عام داشته باشد به کار گرفته نشود دیری نمی‌پاید که تعارض و دشمنی بین افراد آن آشکار می‌شود.

حال اگر به‌جای جامعه وضع افراد را در نظر بگیریم شیوع اضطراب را به روشنی در بیماری‌های روان‌رنجوری و دیگر نابسامانی‌های احساسی مشاهده خواهیم کرد.

فروید و سایر روانشناسان اضطراب را ریشه و عامل روان‌رنجوری می‌دانند. اضطراب عامل زیربنایی نابسامانی‌های روان‌شناختی و روان‌تنی چون زخم معده و بسیاری از ناراحتی‌های قلبی نیز می‌باشد و می‌توان گفت طاعون زمان ما و آسیب سلامت و بهداشت ماست.

البته نباید از نظر دور داشته باشیم که همیشه اضطراب و دلهره خود معرف نوعی تضاد است و تا زمانی که تضاد وجود دارد پیدا کردن راه ‌حل سازنده امکان‌پذیر می‌باشد.

در واقع ناراحتی و دلهرهٔ ما از آنچه در زمان ما می‌گذرد خود زمینه‌ای است برای اقدام در تغییر و بهبود آن. برای اینکه بتوانیم در رفع اضطراب از زمان خود راهی بجوییم باید پیش از هر چیز، به‌طور فردی و جمعی صادقانه اوضاع و احوال پرمخاطره‌ای را که در آن هستیم در نظر بگیریم.

بیشتر اضطراب‌های روان‌آزار علتش تضادهای روانی ناخودآگاه است. شخص خود را تهدید شده می‌بیند بی‌آنکه بداند از چه چیز یا از طرف چه کسی تهدید شده است و نمی‌داند با دشمن ناشناخته چگونه بجنگد یا از دستش فرار کند.

تضادهای ناخودآگاه این‌ چنینی معمولاً از گرفتار شدن در موقعیت‌هایی شروع می‌شود که شخص خود را قادر به مقابله با آن نمی‌بیند مثل زورگویی‌های بی‌علت پدر و مادرهای سلطه‌جو و یا احساس اینکه پدر و مادرش او را دوست ندارند.

ناراحتی‌هایی نظیر این به علت ناتوانی شخصی در حل و فسخ آن نادیده گرفته و به فراموشی سپرده می‌شود ولی بعدها به صورت یک تضاد درونی سر بر می‌آورد و به‌صورت اضطرابی آزاردهنده در می‌آید.

راه برطرف‌کردن چنین اضطراب‌هایی روشن ساختن و بررسی اوضاع و احوالی است که شخص از آن رنج می‌کشیده و سپس مقابله با آن به‌صورت مقابله با اضطراب‌های معمول و بهنجار است.

 

در مقابله با آزار روانی هر اضطراب شدید بهترین راه مراجعه به روانشناس با تجربه و کمک گرفتن از اوست.

 

 

* انسان تهی (https://t.me/ChooseGoodFeelings/668)
* تنهایی (https://t.me/ChooseGoodFeelings/670)

 

مقاله‌هایی قبلی👇👇👇

 

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt