شادی چیست؟
و چگونه شادی را میشود تمرین کرد؟
اینکه شادی را کی میآموزیم باید گفت این تجربه را هر انسانی در دوران کودکی می آموزد. اینکه بدون دغدغه زمان را سپری میکند،باید دانست خواسته ها در این دوران واقعی هستند، کودکان بی اراده میخندند، گریه میکنند ، با تمام وجود جست و خیز میکنند برای داشتن آنچه مورد نظرشان است تلاش میکنند و در همه حالی از محبت والدینشان مطمئن هستند و آنها را همواره حامی خویش میداند، در هر حالی میداند که از سوی آنها پذیرفته میشود، این روند اصلی و طبیعی شادیست که اگر درست پیش برود این روند از دوران کودکی به نوجوانی، جوانی، میانسالی و کهنسالی ادامه خواهد یافت.
اما خوب باید پذیرفت که همیشه هم اینگونه نیست،
اولین عامل از دست دادن امنیت، از دست دادن یکی یا هر دو والدین است.
که اگر توسط فردی جبران شود تا حدی تاخیر در روند امنیت و شادی را جبران میکند. دوم داشتن والدین خشن که فضایی از ترس پیرامون کودک ایجاد میکنند، در خانواده های پر جمعیت که کودکان توجه لازم را از پدر و مادر دریافت نمیکنند، و والدینی که مهارت محبت ورزی به فرزند را بلد نبوده، گاهی با اعمال تنبیه بدنی سعی در کنترل کودک دارند و هر عاملی که حس امنیت و مطلوب بودن را از کودک سلب کند.
هر آنچه که هست افراد میتوانند بطور خود خواسته روند زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهند و حتی با داشتن دوران کودکی نامطلوب، روند شادی را وارد زندگیشان کنند که این نیاز به تمرین و دانستن نکاتی است که به آنها کمک میکند شادی را به عنوان یک اصل اساسی در زندگیشان همواره مد نظر داشته باشند.
حالا که میدانیم شادی از ذات کودکانه نشات میگیرد، پس باید در درون خود کودکی را همواره پویا و شاداب نگاه داریم، این کودک درون منشا، شادی، خلاقیت، امنیت، روند رو به رشد ما خواهد بود، با دادن امنیت به این کودک درون موجبات امنیت خود را فراهم میکنیم، با او بازی های بیخیالی خواهیم داشت و در صدد ایجاد انگیزه برای آینده مان را طراحی خواهیم کرد.
مثلا در کودکی ما بارها در انجام کاری ناموفق بوده ایم و شاید بارها آنرا تکرار کرده ایم تا با نحوه صحیح آن آشنا شدیم.
پس از اشتباهاتتان نهراسید و تا جایی که ممکن است برای بدست آوردن مهارتی تلاش کنیم.
در کودکی از آموختن تجربه های جدید لذت برده ایم پس از آموختن یک مهارت جدید ولو ساده لذت ببریم. در کودکی از اصرار برای بدست آوردن آنچه مد نظر مان بوده خجالت نکشیدیم، حالا هم از ابراز خواسته تان احساس شرم نکنید، کودکان دوست دارند از آنها تعریف شود اگر از شما در بزرگسالی تعریف و تمجید میشود احساس بدی نداشته باشید، پس تشکرو تمجید دیگران را بپذیرید. کودکان با موارد جزئی سرگرم میشوند، شما هم فکر نکنید برای خوشحال بودن باید موقعیتهای فوق العاده ایجاد شود با هر آنچه میتوانید حس خوب را در خود تقویت کنید. کودکان تحرک را بطور طبیعی همراه دارند. پس ورزش و حرکات ورزشی را برای شادی مد نظر بگیرید.
اگر پدر و مادر هستید از هم اکنون پایه های شادی را در فرزندتان استوار کنید.
کودکتان را همان گونه که هستند بپذیرید. امکان موفقیتهایی ساده را برای اطفال فراهم کنید.
او را با هیچ کس مقایسه نکنید، توانایهای جسمی او را در نظر بگیرید و توقع زیاد از حد از او نداشته باشید.
فضا را بگونه ای آرام و امن سازید تا بتواند هر چیزی را به شما بگوید.
بارها به او تاکید کنید در هر شرایطی او را میپذرید، و هرگز از تنبیه بدنی برای کنترل او استفاده نکنید.
و در ادامه پذیرفتن اینکه مهمترین نقطه اتکا هر کس لحظه اکنون است، خود مهمترین عامل درک از زندگیست، ما در گذشته، چه زندگی دلپذیری داشتیم یا چه نامطلوب، مهم این است که هم اکنون چه حال و هوایی داریم، و سعی در ایجاد لحظات شاد، خود بزرگترین عامل شادیست، بودن در کنار افراد شاد خودش یک شانس است. افراد همواره ناراضی و پر توقع را تا حد ممکن از حیطه اطراف خود خارج کنید. سپاسگذار بودن و کمک به دیگران را راهی برای کسب حس آرامش همیشه مد نظر داشته باشید. حیوانات را بعنوان موجوداتی که روند طبیعی دارند را در صورت امکان در پیرامون خود جای دهید. تجسم اوقات شاد و خندیدن را هر از گاهی متصور شوید.
گردآوری: پریسا مشکین پوش
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.