سونامی دو-نامی
در روزهای نخست هر ترم، درخواست برخی از دانشجویان برای تغییر نامشان در لیست حضور و غیاب برای استادان رویهای آشناست. نام شناسنامهای این دانشجویان متفاوت است با نامی که به آن شناخته می شوند یا دلشان میخواهد به آن نامیده شوند. به نظر میرسد که این روزها دو ـ نامی تبدیل به سونامی شده!
معمولاً در پایان هر ترم به شکلی گذرا نام های خط خورده و نامهای جایگزین در لیستهای مختلف کلاسهایم را مقایسه میکنم و، برای آنکه بتوانم از این موضوع درک روشنی داشته باشم، با احترام دلایل این درخواست را از آنان میپرسم. “حس خوبی از اسمم ندارم” و “من که خودم اسممو انتخاب نکردهم” کوتاهترين جملههاییاند که به زبان میآورند.
نامهای جایگزین به تعبیر آنان “شیک تر و امروزی تر”، “خاص تر” و در کل “باکلاستر”اند و به آنان “حس خوبی” میدهند.
برخی از والدین از تغییر نام فرزندان خود رنجیده خاطر میشوند و احساس میکنند تغییر نام بیاحترامی به انتخاب و سلیقه آنان است. معمولاً چنین احساسی با تغییر نام خانوادگی شدیدتر میشود. این والدین نام را نیز جزئی از میراث خانواده میدانند و، به همین دلیل، تغییر آن را پشت کردن به این میراث قلمداد میکنند.
بیتردید نامِ هر فرد بیانگر سلیقه و شاید جهان بینی نسل پیش از اوست. هرچند بسیار محدود، این امر حتی تابع سلیقهی چند نسل پیش از فرد است، چراکه هنوز طبق سنتها در مناطقی از ایران پدربزرگ و، در غیاب او، مادر بزرگ برای نوه نام “نیک” انتخاب میکنند، که معمولا کمتر “شیک و امروزی” است. در واقع، افراد هیچ نقشی در انتخاب نام برای خودشان ندارند و زمانی هم که میتوانند نقش داشته باشند در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتهاند.
انتخاب نام همچنین تابع شرایط کلی جامعه است.
برای مثال، افزایش نامهای روح الله، مقداد، زینب ابوذر و مسلم در سالهای آغازین بعد از انقلاب ۵۷ ایران متأثر از تب و تاب انقلاب و تأثیر پذیری والدین از فضای آن دوران بود و این ممکن است برای فرزندانی که چنین فضایی را از نزدیک تجربه نکردهاند خوشایند نباشد.
نسلهای پیشین عموماً همرنگ جماعت، جمعگرا و به دنبال «یکسانی» بودند. آنان به جریان اجتماعی حاکم بر جامعه چشم میدوختند و تلاش میکردند با آن همراهی کنند. در مقابل، نسل جدید به دنبال متمایز بودن، خاص بودن و “یکتایی” است. نسل جدید میخواهد شبیه هیچکس نباشد. این که در نهایت چقدر به این هدف دست می یابد پرسش مهمی است.
گنورگ زیمل، جامعهشناس کلاسیک آلمانی، معتقد بود:
که مد در زمینههایی ظالمانه رفتار میکند. منظور آن که افراد با هدف منحصر به فرد بودن سراغ مد میروند، ولی نتیجه آن میشود که همۀ افراد تابع یک مد در عمل شبیه یکدیگر میشوند. دربارۀ نامها نیز این اتفاق رخ میدهد. جوانان نام خود را با هدف تک بودن تغییر میدهند، ولی در نهایت باز هم برخی نام ها به دلیل اقبال عمومی در لیست حضور و غیاب استادان بسیار تکراری میشوند.
در سالهای اخیر تمایل به “متمایز بودن” در جامعه ایرانی پررنگ شده است.
این امر یکی از دلایل گسترش نامهای ناآشنا و نا معمول است. زیمل معتقد بود وقتی در جامعه مد جدیدی همهگیر میشود، طبقهای که در ابتدا آن مد را خلق کرده است خاص بودن خود را از دست میدهد. به همین سبب، برای حفظ جایگاه خود مد جدیدتری خلق میکند و این چرخه همچنان ادامه می یابد. درباره نام ها نیز میتوان چنین استدلالی داشت. نامهای نادر و ناآشنا در طبقاتی با سبک زندگی خاصتر گسترش می یابند، همه گیر می شوند و مجدداً آن طبقات برای فرزندان خود نامهای خاص تر انتخاب میکنند.
از طرف دیگر، برخی از والدین انتخاب نام “با کلاس” برای فرزند را یکی از راه های ورود آسان تر به جمع طبقات دارای سبک زندگی خاص تصور میکنند، چراکه تقلید از نام، در مقایسه با سایر راههای ورود به این طبقات، آسان تر و کم هزینه تر است.
تغییر دادن نام تصمیمی شخصی و وابسته به سلیقه افراد است. نام هر فرد در درجه اول باید برای خود او خوشایند و پذیرفتنی باشد. به همین دلیل، تغییر نام را نه عصیان یا بیاحترامی بلکه باید امری فردی تلقی کرد. البته لازم است منتقدان فرهنگی و جامعه شناسان به نقدِ جریان کلی جامعه در انتخاب نام بپردازند، تا افراد با آگاهی و دقت لازم نام خود را انتخاب کنند.
کتاب: از لذت آنی تا ملال فوری
نویسنده: فردین علیخواه
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.