سبیل بی سبیل
شاید شما هم وقتی بشنوید که بنیاد سبیل آمریکا از سال ۱۹۶۵ در این کشور فعالیت می کند مانند من تعجب کنید.
این بنیاد وظیفه خود را حمایت از حقوق افرادِ سبیل دار و گسترش فرهنگِ سبیل گذاری می داند. برای مثال، در مراکز قانون گذاری اقداماتی علیه کارفرمایانی انجام می دهد که استخدام را به تراشیدن سبیل مشروط می کنند و این را مصداق عینی تبعیض می بیند.
این بنیاد هر ساله از بین افراد مشهور آمریکا یکی را که سبیل دارد انتخاب و با حضور رسانه ها از او قدردانی می کند. جالب آن که انجمن جهانی ریش و سبیل هم داریم که در همین زمینه ها فعالیت و هر ساله مسابقه ای در این خصوص برگزار می کند. نحوه مواجهه با سبیل در جوامع مختلف فراز و نشیب های بسیاری داشته است.
در برخی مقاطع تاریخی، سبیل نشانه مرد مدرن و امروزی تلقی می شد و آن زمانی بود که در جامعه ای که مردان عموما ریش و سبیل داشتند بعضی ها ریش خود را تراشیدند و فقط سبیل گذاشتند. این افراد به دلیل نقض کلیشه های غالب جامعه که ریش و سبیل را نشانهٔ «مردانگی» می دانست مردانی مدرن قلمداد شدند.
در برخی از دوره های تاریخی نیز تراشیدن سبیل، و نه گذاشتن آن، را نشانهٔ مدرن و امروزی بودن می دانستند. یعنی وقتی به تدریج تعداد مردان سبیلو در جامعه افزایش یافت سبیل نشانهٔ غالب «مردانگی» شد و طبیعتا کسانی که سبیل خود را می تراشیدند هنجارشکن قلمداد می شدند، چرا که جرئت کرده بودند تا از نشانهٔ رایج مردانگی عبور کنند.
جوامع در گذشته بر حفظ ویژگی های ظاهریِ تمایز بین مرد و زن تاکید داشتند.
در واقع مرز «مردانگی» و «زنانگی» باید علاوه بر رفتار در ویژگی های ظاهری زنان و مردان هم حفظ می شد. در برخی از صفحات تاریخ می خوانیم که در اوایل قرن بیستم دولت انگلیس تراشیدن سبیل برای سربازانش را ممنوع کرد، چرا که معتقد بود دشمن باید با دیدن سربازان احساس ترس کند و سبیل این هدف را تأمین می کند. گذاشتن سبیل در این دوران خشونت مردانه را به رخ می کشید.
در برخی از دهه های قرن بیستم، مردان برای تاثیر گذاشتن بر زنان ودلربایی از آنان سبیل می گذاشتند، چرا که می خواستند این پیام را منتقل کنند که «مرد» هستند.
یک نظر سنجی نشان می دهد که هم زنان و هم مردان، سبیل داران را حامی تر، پرخاشگرتر، قوی تر، قابل اتکاتر و جا افتاده تر می دانند.
یک نظر سنجی نشان می دهد که هم زنان و هم مردان، سبیل داران را حامی تر، پرخاشگرتر، قوی تر، قابل اتکاتر و جا افتاده تر می دانند.
تحقیقی در انگلیس نشان داد که مردان گاهی برای اثرگذاری بر مردان دیگر سبیل می گذارند
تا بدین وسیله مرتبهٔ خود را در بین سایر مردان ارتقا دهند.
پژوهشی که بنیاد سبیل آمریکا از آن حمایت مالی کرد نشان می دهد که در آمد مردانی که سبیل دارند ۴/۳ درصد بیشتر از مردانی است
که صورت شان را کامل می تراشند و ۸/۲ درصد بیشتر از مردانی است که ریش و سبیل دارند. در جوامع مختلف،
نشانه های رفتاری و ظاهری مختلف برای تعریف «مردانگی» و «زنانگی» وجود دارد.
سبیل در برخی از جوامع همچنان با هدف تقویت نشانهٔ «مردانگی» گذاشته می شود.
در واقع جهت تمایز «ما_مردان» و «آنها_زنان».
هنوز در برخی از نقاط ایران، سبیل «نشانهٔ ظاهریِ مردانگی» است
و جوانانی که سبیل شان را می تراشند با طعنه های تلخ اطرافیان مواجه می شوند.
اما در شهر های بزرگ، مردان ترجیح می دهند سبیل نداشته باشند.
گروهی از اینان که از میانسالی عبور کرده اند می خواهند جوان تر به نظر بیایند و گروهی دیگر نیز صورت بی سبیل را «امروزی» می دانند و به همین دلیل برای ارتقای پرستیژ اجتماعی شان
سبیل های خود را می تراشند، در واقع نزدیک شدن به « بالامدها» یکی از انگیزه های این افراد برای تراشیدن سبیل است.
ولی نکتهٔ جالب آن که عده ای از خودِ «بالامدها» امروزه ترجیح می دهند سبیل های «خفن» بگذارند.
شاید شما هم در خیابان های شهر با این جوانان مواجه شده باشید.
اینان نه به دنبال تشابه (همراهی با جمع)، که به دنبال تفاوت اند (تمایز در جمع).
مسئله این گروه از جوانان آن است که وقتی قرار است همه سبیلهایشان را بتراشند، ما چطور تمایزمان را حفظ کنیم و به رخ بکشیم؟
در جامعه شناسی اصطلاحی با عنوان «بریکولاژ» وجود دارد که برخی آن را «سر هم بندی» و برخی هم «مونتاژ» ترجمه کرده اند.
یعنی فرد عناصر مختلف و حتی متفاوت را جست و جو می کند و کنار هم قرار می دهد و ترکیب جدیدی از عناصر مختلف و حتی متفاوت را جست و جو می کند
و کنار هم قرار می دهد و ترکیب جدیدی از عناصر (کهنه و نو) می سازد.
این گروه از جوانانِ بالا مد سبیل را که متعلق به نسل های پیشین یا مردان نسبتاً سنتی است بر می گزینند،و با لباس های برند امروزی، ترکیب جدیدی از عناصر کهنه و نو به نمایش می گذارند.
Recommended Posts