چرا رابطه ناسالم را ادامه میدهیم؟
چرا رابطه ناسالم را ادامه میدهیم؟!
۱. عذاب وجدان
عذاب وجدان و احساس گناه یکی از رایجترین علتهایی است که نمیگذارد افراد از رابطه ناسالم بیرون بیایند. ممکن است او همه امیدش را به ما بسته باشد. در این صورت ترک کردن او و قطع امیدش برایمان کار بسیار دردناکی خواهد بود.
بهترین کاری که میتوانید برای او بکنید این است که با او ظالمانه رفتار کنید. مسلماً در صورتی که رابطه ناسالم ادامه پیدا کند هم خود ما و هم محبوبمان آسیب بیشتری میبینیم.
چه کار کنیم تا در چنین تله ای گرفتار نشویم؟
تعهد زودهنگام و بیجا دلیل اصلی ایجاد چنین وضعیتی است. اگر زودتر از هنگام و قبل از ایجاد شناخت کافی به کسی تعهد بدهیم، زمانی که شناخت حاصل شد فهمیدیم که برای هم مناسب نیستیم جداشدن به
معنی بی تعهدی و بی وفایی ما تلقی میشود.
۲. ترس از تنهایی
اگر احساس کنیم که غیر از این هیچ کس را نداریم و خودمان را بین این دو گزینه قرار دهیم که یا باید در این رابطه بمانم و تحمل کنم یا در تنهایی بمیرم، دیگر امکان خروج از رابطه ناسالم و آسیب زا برایمان میسر نیست.
برای خروج از چنین وضعیتی دو راهکار وجود دارد: اول اینکه بدانیم تنهایی غول نیست که از آن بترسیم.
ما همواره این توانایی را داریم که تنهایی خودمان را با چیزها یا افراد دیگر پر کنیم؛ افراد خانواده، دوستان
علایق و سرگرمیها و شاید یک رابطه بهتر از این.
دوم اینکه به اصل فراوانی، اعتقاد داشته باشیم: افراد زیادی وجود دارند که میتوانید با آنها خوشبخت شوید.
۳. احساسات
گاهی آن قدر شیفته طرف مقابلمان هستیم که احساسات و هیجانات شدید نمیگذارد اصلا فکر جدا شدن از او را بکنیم. حتی با اینکه میدانیم این رابطه درست نیست و میتواند به ضرر هر دوی ما تمام شود.
علاوه بر این، احساسات شدید یا همان «عشق کور» در رابطه باعث میشود ما اصلا نتوانیم نقاط ضعف رابطه را ببینیم که بخواهیم از او جدا شویم.
اگر احساس میکنید در این تله گیر افتاده اید بهتر است مدتی از طرف مقابل فاصله بگیرید تا این دوری کمی از طغیان احساسات بکاهد و چشمتان باز شود. همچنین میتوان از اطرافیان کمک گرفت که داخل رابطه نیستند و چشمشان بازتر از ماست.
۴. رابطه ناسالم با والدین
یکی از نظریات در حوزه عشق و رابطه عاطفی میگوید اگر فرد از کودکی با والد جنس مخالفش رابطه ای مشکل دار داشته باشد که حل نشده است، شریکی را برای رابطه عاطفی انتخاب میکند که او هم مانند والدش همان مشکل را داشته باشد تا بتواند شرایط گذشته را در این رابطه بازسازی کرده و این بار تمام تلاش خود را برای جبران و اصلاح آن انجام دهد و مشکل را برطرف کند، اتفاقی که هرگز رخ نمی دهد. متاسفانه پی بردن به این حالت به این سادگی نیست.
اما با تعمق و توجه کافی میتوانیم از بروز آن تا حد زیادی جلوگیری کرد.
البته اگر به تنهایی نتوانیم، باید از یک درمانگر کمک بگیریم. ترجیحاً یک روانکاو و یا طرحواره درمانگر.
۵. رابین هودبازی
شخصیت بعضی از ما طوری است که همیشه دوست داریم به کسی کمک کنیم و مثل رابین هود نجات دهنده دیگران باشیم. این افراد معمولا جذب کسانی می شوند که در بدبختی به سر میبرند، مشکلات زیادی دارند و محتاج کمک هستند و از این طریق تبدیل به یک مددکار اجتماعی میشوند که نه تنها نمیتواند رابطه عاطفی درستی داشته باشد، بلکه در این میان خودش را هم کم کم نابود میکند.
باید دانست که ما یا شریک عاطفی کسی هستیم یا مددکار او، بهتر است حد و مرز این دو نقش مشخص باشد و باهم ادغام نشود. البته در هر رابطه عاطفی، طرفین به هم کمک میکنند و باعث رشد و کمال هم میشوند، اما در حالت رابین هود بازی، فقط یکی از طرفین آن هم به طور افراطی نقش کمک کننده دارد. اگر شما هم، چنین استعدادی دارید بهتر است حس کمک رسانی خود را در جای دیگری غیر از رابطه عاطفی به کار بندید.
۶. پر کردن خلأها
مسلماً ما برای بیرون آمدن از رابطه ای که خلأهای شخصیتی یا نواقص زندگی ما توسط آن برطرف میشود تلاشی نمیکنیم، حتی اگر در این رابطه عیبهایی هم ببینیم. فرض کنید من یک آدم خجالتی و بسیار کمرو هستم. اگر رابطه ناسالم من با کسی باشد که بسیار اجتماعی و قدرتمند است و من بسیاری از نیازها و امروز زندگی ام را از طریق او تامین میکنم، بیرون آمدن از این رابطه برایم سخت میشود چون در این صورت بازهم مجبور خواهم بود با این نقطه ضعف خودم رو به رو شوم.
اما راه حل مناسبتر این است که یک بار برای همیشه با این نقص مواجه شوم، آن را برطرف کنم و بعد به منظور ایجاد یک ارتباط خوب – نه برای جبران کمبودها – وارد رابطه شوم.
۷. ترس از خطرات احتمالی
بعضی اوقات نه تنها رابطه با فرد مقابل برای ما آسیب زا است، بلکه جداشدن از او هم میتواند خطرآفرین باشد. مثلا جداشدن از یک فرد شکاک که همواره فکر میکند دیگران به دنبال آسیب زدن یا خیانت به او هستند در بعضی موارد میتواند خطرهایی را در پی داشته باشد، چون او ممکن است به فکر انتقام بیفتد.
همچنین کسی که به قول خودش به شدت شیفته ماست ممکن است تهدیدمان کند که اگر از او جدا شویم سر ما یا حتی سر خودش بلایی می آورد. بنابراین باید با احتیاط دست به عمل زد.
با این حال این به آن معنا نیست که شما مجازید همچنان به رابطه ناسالم با چنین فردی ادامه دهید.
۸. احساس مسوولیت بی جا
گاهی پیش میآید که در یک رابطه خودتان را مسئول مشکلات طرف مقابل میدانید.
مثلا با خود میگویید اگر او عصبی است به خاطر بلایی است که من سرش آورده ام.
در این مورد توجه به این نکته ضروری است که شخصیت افراد یک شبه شکل نمیگیرد، بلکه این تمام رویدادها و تجربیات زندگی او از همان روز اول زندگی تا همین امروز است که شخصیت او را میسازد.
ضمن اینکه به این نکته نیز توجه داشته باشید که ما مسئول احساسات و انتخابهای دیگران نیستیم. آنها خود تصمیم میگیرند و انتخاب میکنند.
در همه این موارد، ما به صورت ناخودآگاه سعی میکنیم خودمان را گول بزنیم و واقعیت را طور دیگری برای خودمان توجیه میکنیم، نقاط ضعف را نادیده میگیریم و اصرار داریم همه چیز را – به خودمان و دیگران – خوب جلوه دهیم. بنابراین کمک گرفتن از شخص سومی که خارج از رابطه قرار دارد و از قضاوت درستی برخوردار است میتواند کمک بزرگی برایمان باشد.
_________
گردآوری: نیلوفر ابراهیمی مشاوره پیش از ازدواج
با من در صفحات مجازی همراه باشید:
اینستا: niloofar_ebrahimi.ir
وبسایت: www.niloofar-ebrahimi.ir
تلگرام: Telegram (http://telegram.me/ravan_teach)
نیلوفر ابراهیمی مشاوره و روانشناسی📚عضو انجمن روانشناسان ایران📚دانشجو ارشد روانشناسی
🔴Training and promoting mental health🔴
هدف: آموزش و ارتقا سلامت روان
https://www.instagram.com/niloofar_ebrahimi.ir
کانال کنکور 😉💪: konkor_top@
ارتباط با ما: ravan_teacher@
_________________
اگر به بخش روانشناسی علاقه مندید، از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینکزیر کلیک کنید: