سرگذشت کریستین اوکانل
ترجمه: ماندانا معتضد
کریستین اوکانل
از آزادکاری تا استقلال مالی
کریستین اوکانل برنده جایزه جهانی، صاحب کسب و کار و سخنران کلیدی و اصلی است. وی بنیانگذار Recruitment Superlative
یک شرکت تبلیغاتی، مشاوره و مربیگری استخدام است که با بیش از ۲۵۰ شرکت تازه کار در ۹۵ شهر در ۱۲ کشور و در چهار قاره
همکاری کرده است.
شرکت “استخدام فوق العاده” از روشهای خالقانه و ابتکاری برای کمک به مشتریان خود در پیدا کردن بهترین نامزدهای احتمالی در
کوتاهترین زمان ممکن استفاده می کند. نه تنها در وقتشان بلکه در هزینه نیز صرفه جویی می کند. در سال ۲۰۱۶ ،در جوایز بازاریابی
و استخدام دیجیتال نامزد بهترین تیم جذب طرف مشتری، بهترین تیم استخدام آزادکاری واستخدام دیجیتالی شد.
(side-Client به عملیاتی گفته می شود که توسط مشتری در ارتباط مشتری-سرور در شبکه رایانه ای انجام می شود)
کریستن کارآفرینی متمرکز بر مردم است که به افراد همفکر کمک می کند به تمام توانایی های خود برسند و نیازهای واقعی خود را
پیدا کنند.
من در نیوانگلند، منطقه ای از شمال شرقی ایالات متحده آمریکا بزرگ شده ام. به عنوان فرزند متوسط، تنها دختر محله، و متولد اول
ماه، کاملا طبیعی است که از همان اول بسیار رقابتی باشم. من همچنین متولد برج دلو هستم، و معروفیم به اینکه ساز خودمان را می
زنیم و نسبت به افراد مختلف و عقاید متنوع بسیار روشن فکریم. این ترکیب باعث شد تا من به بسیاری از تجربیات و فرصت ها از
جمله ورزش، مسافرت، برنامه های دانشگاهی و مشارکت های اجتماعی پاسخ مثبت بدهم.
عالوه بر رقابت و استقلال، همیشه توانایی رهبری طبیعی داشته ام که در مدرسه، ورزش، کار و موقعیت های اجتماعی نشان می دادم.
سفر کارآفرینی ام از ۲۳ سالگی به طور رسمی با تبدیل شدن به نماینده فروش خود اشتغال آغاز گردید. پتانسیل پیشرفت سریع
وجود داشت و من بلافاصله پذیرفتم، چرا که می دانستم این وسیله ای برای کنترل درآمد و آینده ام است. عصبی و هیجان زده بودم،
اما به خودم ایمان داشتم و می دانستم اگر خودم را با افراد مناسب محاصره کنم و کاری را که آنها برای موفقیت انجام داده اند انجام
دهم، خودم هم موفق می شوم!
سه درس تجارت و زندگی که آموخته اید چیست؟
۱ ) بزرگ اندیشی و هدف گذاری یک چرخه است:
ایده من از “بزرگ فکر کردن” در ۲۳ سالگی با فکر من در مورد بزرگ فکر
کردن اکنون، متفاوت است. و باید دلیلش این باشد که ماهیت اکثر چیزها در زندگی همین است. هرچه بیشتر آنها را انجام دهید،
برایتان راحت تر می شوند.هرچه بزرگتر فکر می کنم، هرچه بیشتر به دست آورم، بیشتر به موفقیت می رسم، به اعتقاد من بیشتر
ممکن می شود و این باعث می گردد که من حتی بزرگتر از قبل فکر کنم.
۲ ) خود را با افراد مناسب محاصره کنید:
ممکن است دایره نفوذ شما مهمترین عامل موفقیت شما باشد. من معتقدم که به اندازه
کافی دایره نفوذ داشته باشم، جایی که هم دانشجو هستم و هم معلم. می گویند که “اگر شما باهوش ترین فرد اتاق باشید، در اتاق
اشتباهی هستید” ، و من معتقدم این به شرطی که شما هم بی اطلاع ترین فرد اتاق نباشید درست است.
مهم است که از دیگران بیاموزید، و به اشتراک گذاری اطلاعات با دیگران نیز به همان اندازه اهمیت دارد. بگذارید دانش در شما
جریان یابد. من از دیدن موفقیت شخص دیگری بیشتر از دستیابی به همان پیروزی، شخصاً لذت می برم.
۳ ) غیر منتظره را بپذیرید:
منظور من “انتظار غیرمنتظره بودن” نیست. این تناقض اصطلاحات است. بله، من می دانم که به معنای
داشتن برنامه پشتیبان در صورت بروز مشکلی است و من با این روش موافقم، اما مهمتر این است که این اتفاق غیر منتظره را که
اتفاق افتاده است بپذیرم. شما به عنوان یک رهبر، مجری یا مربی تجارت، الگویی را برای پیروی دیگران از خودتان قرار می دهید.
نحوه واکنش و پاسخ شما به موقعیت ها نحوه واکنش و پاسخی است که اطرافیانتان می دهند. نمایش باید ادامه پیدا کند. زمان برای
هیچ زنی متوقف نمی شود. آنچه اتفاق افتاده را به سرعت بپذیرید تا بتوانید با راه حل مثمر ثمر مشکل را با نگاهی مثبت پیش ببرید.
از دستاوردهای فراوان، شاخص ترین دستاورد شما چیست و چرا؟
بزرگترین موفقیت تجاری من تا به امروز، برنده شدن اخیر شرکت من در فدراسیون کسب و کار کوچک منطقه ای لندن و جایزه
سال ملی انگلیس (Business-Micro تجارت خرد)است! این جایزه از کارآفرینان انفرادی، نیروهای کار از راه دور و مشاغل مستقر
در خانه تقدیر می کند. من واقعاً افتخار می کنم که به دلیل داشتن مشاغل خانگی شماره یک در کل کشور شناخته شده ام.
در کل بزرگترین دستاورد من، که به جایزه مرتبط است، این واقعیت است که من توانسته ام برای ده نفر دیگر که بطور مداوم به
عنوان پیمانکار مستقل ساعات متغیر کار می کنند، فرصت و مربیگری فراهم کنم. همه آنها می توانند از راه دور کار کنند، می توانند
برنامه خود را تنظیم کنند و می توانند چندین جریان درآمد را دنبال کنند. بیشتر آنها مادران یا مادران آینده ای نیز هستند که می
توانند وقت بیشتری را در کنار خانواده خود بگذرانند. توانایی ارائه آن سطح از آزادی مالی و تعادل بین زندگی شغلی و شخصی به
دیگران، چیزی است که باعث شده کسب و کار من بسیار ارزشمند باشد.
چه چیزی به شما الهام و انگیزه می دهد؟
چرا هر روز صبح بیدار می شوید، کار را تمام می کنید و روز دیگر همه کارها را دوباره انجام می دهید؟
بزرگترین مشوق من ترس است و احتمالا همیشه نیز بوده است.
می دانم که ممکن است به نظر منفی برسد، اما توضیح خواهم داد که
چگونه در واقع یک امر مثبت خیلی بزرگ است. هنگامی که تجارت فعلی خود را راه اندازی کردم، برای ده مشتری نماینده مستقل
بودم. من یک سال و نیم قبل آن به عنوان مدیر فروش به انگلستان نقل مکان کرده بودم، اما دیگر نمی خواستم آن مسیر را دنبال
کنم. آنقدر می ترسیدم که اگر فعالیت جدیدم به نتیجه نرسد، مجبور شوم به آمریکا برگردم و دوباره کارمند شوم!
این همان چیزی بود که هر روز صبح از رختخواب برخیزم و وادارم کرد ۱۰۰ ٪از۱۰۰ ٪وقتم را استفاده کنم. من هفت روز در هفته
و به مدت هفت سال کار کردم، از جمله تعطیلات رسمی، در حالی که در تعطیلات بودم و حتی در حالی که با فرزندانم در حین کار
بودم. البته این انتخابم بود. من رئیس بودم، بنابراین جای تاسف ندارد و مطمئناً برای خودم متاسف نیستم. متاسفم برای افرادی که
هرگز ۱۰۰ ٪وجودشان را نمی دهند و هرگز به پتانسیل خود نمی رسند. به این ترتیب ترس می تواند انگیزه خوبی باشد … من از
متوسط بودن می ترسم، از این که با هزینه کمتری کنار بیایم می ترسم ، از محروم کردن فرصت های فرزندانم می ترسم و از اینکه
خیلی دیر شده وقتی که به عقب نگاه کنم و فکر کنم “اگر فقط کمی بیشتر از خودم وقت گذاشته بودم” می ترسم.
از تجربه شما به عنوان یک کارآفرین موفق و تأثیرگذار، بهترین راه برای بازاریابی تجارت یا خودتان چیست؟
طبق تجربه من، بهترین راه برای بازاریابی تجارت شما مدیریت اعتبار و روابط شما است. من کار استخدام خود را از ابتدا ایجاد کردم
و با نزدیک شدن به سالگرد ده سالگی، هنوز هزینه ای برای به دست آوردن یک مشتری نپرداخته ام. تمام ۲۵۰ مشاغلی که طی این
سالها با آنها کار کرده ایم از طریق ارجاع و توصیه به ما مراجعه کرده اند. این امر عمدتاً به دلیل شهرتی است که تیم من و من طی
این سالها ایجاد کرده ایم و از آن محافظت کرده ایم و همچنین از روابطی که با هر کسی که در هر ظرفیت با آنها کار می کنم از جمله
مشتریان، تأمین کنندگان، اعضای تیم و سایر افراد در صنعت ایجاد کرده ایم. ما این دو مورد را بسیار جدی می گیریم. یک فرمول
مدیریت ارتباط ایجاد کرده ام که در آن اسرار خود را برای ایجاد، توسعه و پرورش روابط به اشتراک می گذارم. فرایند مدیریت
اعتبار ایجاد کرده ام که در آن مردم را در مورد دانستن آنچه در مورد شما، پشت سر شما گفته می شود و چگونگی اطمینان از پیامی
که می خواهید شنیده شود آموزش می دهم. مدیریت این دو عنصر باعث صرفه جویی در هزینه های هنگفتی شده است که ما را قادر
ساخت بر روی افرادمان و توسعه های شخصی/ شغلی مان مجدداً سرمایه گذاری کنیم.
راز موفقیت شما چیست؟
راز موفقیت من ترکیبی از همه مواردی است که در مورد آنها صحبت کردیم. اساساً، تجارت من بسیار موفقیت آمیز است زیرا ما از
سه مشکل رایج در راه اندازی و اداره یک تجارت جلوگیری کردیم. من در مورد نحوه ایجاد تجارت خود انتخاب های استراتژیک
کردم تا به دنبال سود باشیم، نه بدهی و سرمایه گذاری در دارایی ها، نه بدهی ها. اکنون من یک تجارت هفت رقمی جهانی با سربار
کم تا بدون هزینه، بدون هزینه بازاریابی یا تبلیغات و بدون پرداخت حتی یک حقوق دارم. در سال ۲۰۱۸ ، هیچ کس نباید با رویای
شخص دیگری زندگی کند، بنابراین من دوره هایی را برای کارآفرینان فعلی و مشتاق میزبانی می کنم که چگونه آنها می توانند همان
کار را انجام دهند.
شما با چه نقل قولی زندگی می کنید و چرا؟
“اوضاع برای افرادی که از روند تحولات بهتر نتیجه می گیرند، رقم می خورد.” نسخه های مختلفی در مورد این نقل قول وجود دارد
و منشا آن مورد اختالف است، اما اصل آن همچنان باقی است. بسیاری از اتفاقات ناخوشایند در طول زندگی برای همه رخ خواهد داد.
مهم نیست که چقدر سخت کار می کنید یا چقدر پول دارید، باز هم بی عدالتی و درد را تجربه خواهید کرد. نحوه پاسخگویی و واکنش
شما به غیرقابل کنترل بودن زندگی است که کیفیت زندگی شما را تعیین می کند. من اولین بار این نقل قول را در دفتر یکی از دوستانم
چند روز قبل از انتقال به انگلیس دیدم و از آن زمان به بعد با من عجین شده است.
از آن زمان بارها بوده است که من از قدم بعدی خود می ترسیدم ، اما من این عبارت را به یاد آوردم و فهمیدم که این هرگز در مورد
آنچه اتفاق می افتد نیست، بلکه در مورد چگونگی پاسخ من و واکنش به آنچه اتفاق افتاده است. با نگاه به گذشته کاملاٌ مشهود است
که این ذهنیت و نگرش من نسبت به موقعیت هایی است که در طول سفر بیشترین کمک را به من کرده است.
چه توصیه ای برای زنان کارآفرینی که در سفری مشابه شما میخواهند به همین موفقیت برسند دارید ؟
زنان باورنکردنی هستند. از نظر تاریخی، ما مسئول شکار-جمع آور قبیله هستیم. ما آنهایی هستیم که در بهار رشد و پرورش می یابیم،
ما ملکه های چند وظیفه ای هستیم که می توانند به سه مکالمه مختلف گوش دهند و در عین حال اتو کردن و پخت و پز را انجام دهند
و بچه ها را ایمن نگه دارند …
عالی است که ما اینهمه توانایی داریم، اما با چه هزینه ای؟ ما سعی در اثبات چه چیزی به چه کسی داریم؟
می دانید چه چیزی بهتر از یک زن مستقل و قوی است که همه کارها را تمام کند؟
تیمی از زنان مستقل قدرتمند که کارهای بیشتری را انجام می دهند! از کجا این را می دانم؟
از آنجا که من سالهای زیادی را به عنوان یک فرد کنترل کننده و تحت فشار بودم و سعی
کردم همه کارها را خودم انجام دهم تا ثابت کنم چقدر شگفت انگیز هستم. مسئله این است که هیچ کس فکر نمی کرد من شگفت
انگیز هستم تا اینکه تیمی از زنان توانمند و خودکفا ساختم و ما با هم شروع به تسخیر جهان کردیم!
بنابراین، بهترین توصیه من این است که دست از تالش برای انجام همه کارها به تنهایی بردارید. لطفاً اجازه دهید افراد دیگر به شما
کمک کنند. به تیم خود اجازه دهید تصمیمات مطالعه شده را اتخاذ نماید، ریسک کند و به شما بازخورد بدهد من خودم خیلی تصمیمات
زیادی بدون مشورت با دیگران می گرفتم زیرا نمی خواستم نادان به نظر بیایم )اما من نادان بودم ، قبالً هرگز چنین مشاغلی را اداره
نمی کردم!
اکنون من به طور منظم از تیم خود نظر می خواهم و با چندین مربی کسب و کار از زمینه های مختلف کار می کنم.
هر کس دیدگاه های مختلف و راه حل های بالقوه ای در وضعیت به وجود آمده پیش پا می گذارد که این امکان را به من می دهد از
مشاوره تخصصی برخوردار شوم و همچنان آزادی و کنترل اداره تجارت خود را به روش خود حفظ کنم.
سخت ترین چیز در مورد کارآفرینی چیست که هیچ کس به شما نگفت؟
هیچ کس به شما نمی گوید که همیشه در مورد همه چیز شما مقصر هستید. اکثر کارآفرینان حداقل یک شغل قبل از تأسیس شرکت
خود داشته اند. به عنوان یک کارمند، هیچ چیز هرگز تقصیر شما نیست … اگر یک ماده غذایی در رستوران پیتزایی که در آن کار می
کردم تمام می شد، قطعاً تقصیر من نبود. و من به شخصه اهمیتی نمی دادم اگر مشتری اذیت می شد. دراین مورد چه کاری می توانستم
انجام دهم و چگونه زندگی من را تحت تأثیر قرار می داد؟ من هیچ کاری نمی کردم و هیچ چیز احساس نمی کردم.
این قضیه زمان اداره یک کسب و کار بر عکس می شود. شما همه چیز را عمیقا احساس می کنید! تصور و پذیرفتن تعریف و تمجیدها
و تحسین ها سرگرم کننده و هیجان انگیز است، اما تصور و پذیرش شکایات، ناکامی ها و سرزنش های همراه با آن آسان نیست. به
همین دلیل داشتن یک چشم انداز روشن، واضح با اهداف بلند مدت بسیار مهم است. و چرا ضروری است که کسب و کار خود را به
روشی هوشمندانه و مقرون به صرفه اداره کنید. پول نمی تواند همه مشکالت را حل کند، اما قطعاً کمبود جریان نقدی منجر به استرس
غیر ضروری می شود!
بزرگترین چالش شما تا به امروز چه بوده است؟ چگونه بر آن غلبه کردید ، و از آن چه آموختید؟
اداره یک کسب و کار پر از چالش های غیرمنتظره است ، اما مهمترین چالش من تا به امروز چالشی بود که هم از نظر شخصی و هم
از نظر حرفه ای مرا تحت تأثیر قرار داد. دو سال پیش، من و همسرم از هم جدا شدیم، و این باعث شد که من به طور جدی شک و
تردید کنم و هر آنچه را که در طول چند سال گذشته کار کرده ام، زیر سوال ببرم. زندگی در خانه من اکنون چالش برانگیزتر شده
است زیرا مجبور شدم یاد بگیرم که به طور متفاوتی به عنوان یک پدر و مادر زمان خود را اداره کنم ، و چگونه به عنوان یک مادر و
درآمد زای مجرد، بودجه خانوار را به طور متفاوتی مدیریت کنم.
این از نظر حرفه ای بر من تأثیر گذاشت زیرا او نه تنها شریک زندگی من بود، بلکه شریک تجاری من نیز محسوب می شد. او مدیر
منطقه ای و یکی از تأثیرگذارترین سازمان های فروشی بود که شرکتم برایش نیرو استخدام می کرد و یکی از قدیمی ترین مشتریانم
به شمار می رفت. به محض ارزیابی منطقی اوضاع، متوجه شدم که من هرگز شغلی برای وی راه اندازی و حفظ نکرده بودم. بنابراین
نباید به خاطر او تجارت خود را متوقف کنم. من با امتناع از عقب نشینی و پنهان شدن در سایه بر این مسئله غلبه کردم.
برای من آسان بود که در پشت صحنه پنهان شوم، اما خودم را در کانون توجه قرار می دهم تا به مشتریان و تیمم نشان دهم که ما
برای ماندن در اینجا هستیم و اجازه نمی دهم عقب گردی در زندگی شخصی ام باعث خراب شدن تجارت من شود. در درجه اول
چیزی که یاد گرفتم این است که هرگز تا زمانی که در موقعیت آزمایش قدرت خود قرار نگرفته ایم درک نمی کنیم چقدر قدرت
داریم. من اکنون بیشتر ریسک می کنم، سریعتر و بدون ترس تصمیم می گیرم و برای درس هایش چالش هایی را پذیرفته ام.
اگر بتوانید این کار را دوباره انجام دهید، چه چیزی را تغییر می دهید و چرا؟
اگر بتوانم زمان را به عقب برگردانم ، به خود تازه کار و کارآفرین خودم می گویم که اشتباهات و شکستها قسمت مهمی از این
فرآیند هستند زیرا اینگونه رشد می کنیم! کاش نسخه بیرون آمده من اعتماد به نفس و باور بیشتری به خود داشت. از آنجا که من
این دو مورد را نداشتم، تمایل داشتم منتظر بمانم تا همه چیز پیش از راه اندازی خدمات جدید، افزایش هزینه ها و ایجاد تنوع در
نمونه کارهای مشتری بی نقص و عیب باشند.
همچنین خیلی زودتر مربی می گرفتم. من برای سالهای زیادی بدون اینکه قضیه را اینگونه ببینم بهانه های زیادی آوردم. زمانی که
مسیرم را خودم طی می کردم وقت زیادی به توجیه اشتباهاتم با این جمله که اینچنین مقرر بوده صرف می شد. با این حال، می بایست
به جای راهنمایی هایی که از دست داده بودم، به جای استفاده از این جمله برای توجیه ناکامی هایم، راهنمایی که نداشتم را می یافتم.
با نگاه به گذشته بسیار ساده و احمقانه به نظر می رسد.
GET IN TOUCH WITH KRISTIN 0’CONNELL
E kristen@superrecruit.co.uk
Superlative Recruitment www.superlative
با تشکر از توجه شما عزیزان
برگردان: ماندانا معتضد