از خود ردپای شادی بجا بگذارید
(قدردانی)
زیباترین و بهترین چیزها را فناناپذیر میکند…
زیبایی هر چیز زیبا را تجلیل میکند…
حجاب آشنا را از مقابل چهرۀ دنیا کنار میزند و زیبای خفته را در اشکال مختلف آن بی پرده و عریان نمایان میکند.
«پرسی بیشه شلی»
دو نفر از شاد ترین آدمهایی که میشناسم جوئل و میشل لوی هستند. انگار از درون با نور سرزندگی و عشق میدرخشند. یکی از مهمترین خصوصیات آنها این است که برای هر کاری که کسی برایشان انجام دهد، با دقت و ظرافت تشکر میکنند. بعد از تور کتاب اخیر، نامه ای را که برای ناشرشان فرستادند دیدم. چنان با فصاحت و صمیمانه تشکر کردند که او گریه اش گرفت. دربارهٔ نامه از آنها پرسیدم، گفتند عادت دارند از کسانی که با آنها خوش رفتاری می کنند، با نوشتن تشکر کنند.
آنها می نویسند:
«ما در کار حرفه ای و حقوقی مان، برای کمک و حمایت افراد قابل اعتماد، شایسته و لایق حقیقتاً ارزش قائلیم.» به این ترتیب نه فقط قدرشناسی خود را به اطلاع آن شخص میرسانند، بلکه به رئیس او هم میگویند.
در نتیجه چنین عملی، جوئل و میشل هر کجا که می روند از خود ردپای شادی بجا میگذارند. از مسئول گیشهٔ فروش بلیط در خطوط هوایی آلاسکا گرفته، تا پیشخدمتی که در رستوران با لبخند از آنها پذیرایی کرده، تا مکانیکی که اتومبیل شان را تعمیر کرده. از آن جا که آنها سعی میکنند هیچ چیز را دست کم نگیرند، چشمانشان به روی موهبتهایی که در عادی ترین شرایط وجود دارد، باز است و با تشکر کردن از مردم به خاطر آن موهبتها، موهبتها را در اطراف خود پخش میکنند.
الزاماً نیازی نیست که شما برای افراد نامه بنویسید.
(هرچند که یک کارت یا نامه هنوز برای خیلیها معنادار است، خصوصاً که این روزها صندوقهای پستی پر از صورتحساب و نامههای باطله است).
یک تلفن یا ایمیل هم تکافو میکند.
فقط غریبه ها و کارکنان خودتان نیستند که قدر چنین توجهاتی را میدانند. کسی را میشناسم که در فواصل معین، بی هیچ دلیلی به دوستان و خویشاوندانش تلفن میکند. فقط برای این که بگوید چه خصوصیاتی را در آنها تحسین میکند. او این کار را برای جلب محبت نمیکند. بلکه در اثر سرریز شدن از حس قدرشناسی به خاطر حضور آن افراد در زندگی اش این کار را میکند. و البته همان که انتظار میرود در نتیجه این کار بسیار محبوب همه است.
وقتی به انجام این کار فکر میکنم، میدانم که ایدهٔ بسیار خوبی است، اما متأسفانه فرصت این کار را ندارم (هرچند که حتی از اعتراف به این امر احساس گناه میکنم.)
اگر شما هم همین وضع را دارید، چه طور است بعد از خواندن این مطلب سعی کنید «یک» نامه بفرستید، یا «یک» تلفن کنید. من همچه خیالی را دارم.
کتاب: قدرشناسی
ترجمه: زهره زاهدی
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.