مراقب «موارد استثنا» باش
“خطای تأیید”
جیل میخواهد وزن کم کند او رژیم غذایی مشخصی را انتخاب کرده و هر روز صبح با ترازو پیشرفتش را بررسی میکند. اگر وزنش کم شده باشد، خودش را تحسین میکند و رژیم غذایی اش را موفقیت آمیز میداند. اگر وزنش اضافه شده باشد، آن را یک نوسان نرمال در نظر گرفته و فراموشش میکند. او ماه ها با این تصور باطل ادامه میدهد که رژیم غذایی دارد کار خودش را میکند، هر چند که وزنش ثابت مانده. جیل قربانی خطای تأیید است، البته از نوع بی خطر آن.
خطای تأیید، ریشه در همهی تصورهای غلط ما دارد. تمایل به تفسیر اطلاعات جدید، به گونه ای است که با تئوریهای موجود، باورها و اعتقادات ما هماهنگ باشد. به بیان دیگر، هر داده جدیدی را که با نظرهای کنونی مان تناقص داشته باشد فیلتر میکنیم (شواهد متضاد). یک عادت خطرناک.
«حقایق با نادیده گرفته شدن از هستی ساقط نمی شوند.»
این را آلدوس هاکسلی، نویسنده، گفته بود.
با این حال، ما دقیقاً همین کار را می کنیم، همان طور که سرمایه گذار بزرگ، وارن بافت، میگوید «آنچه بشر بهتر از هر کار دیگری انجام میدهد، تفسیر اطلاعات جدید به شیوه ای است که نتیجه گیریهای قبلی دست نخورده باقی بماند.»
در فصل قبل، با پدر همهی خطاها آشنا شدیم؛ خطای تأیید ما مجبور میشویم راجع به دنیا، زندگی خودمان، اقتصاد، سرمایه گذاریها، شغل مان و چیزهای دیگر باور به وجود بیاوریم. بیشتر اوقات با فرضیات سروکار داریم و اینها هر چه مبهم تر باشند خطای تأیید قوی تر میشود.
در زندگی خود، چه بر این باور باشی که مردم ذاتاً خوباند، چه معتقد باشی مردم ذاتاً بدند، هر روز مدرکی پیدا می کنی که نظر تو را تأیید کند. هر دو گروه بشر دوست و بشرگریز خیلی ساده شواهد متناقض را نادیده میگیرند (شواهدی که مخالف نظرشان است) و به جای آن بر نیکوکاران و دیکتاتورهایی که حامی جهان بینی آنها هستند تمرکز میکنند.
طالع بین ها و اقتصاددانان اصول مشابهی دارند.
پیشگوییهای این دو گروه به حدی مبهم است که با هر اتفاقی بتوانند توجیه شان کنند؛ در هفته های آتی ناراحت خواهی شد یا در میان مدت فشار روی دلار افزایش خواهد یافت. اما میان مدت چیست؟ چه چیزی دلار را از ارزش میاندازد؟ و از ارزش افتادن در مقایسه با چه چیزی است؟ طلا، ین، پرو، گندم، ملک مسکونی در منهتن یا قیمت متوسط هات داگ؟
باورهای فلسفی و دینی زمینهای عالی برای رشد خطای تایید فراهم میکنند. در این بین نرم و اسفنجی، چنین چیزی به شکل خودرو و به راحتی رشد میکند. برای مثال، به رغم این که خدا هیچ گاه بی پرده خود را نشان نمیدهد (به جز برای بی سوادهای بیابانها و گوشه گیران روستاهای کوهستانی) عبادت کنندگان همیشه شواهدی از تجاربی مربوط به وجود خدا پیدا می کنند.
این اتفاق هیچگاه برای انبوهی از مردم در مثلاً فرانکفورت یا نیویورک نمی افتد. هر گونه بحث علیه آن برای معتقدان به آن پذیرفتنی نیست و این نشان دهندهی قدرت خطای تأیید است.
هیچ کس بیشتر از خبرنگاران اقتصادی دچار خطای تأیید نیست.
معمولاً تئوری آسانی تنظیم میکنند، با دو سه مدرک آن را سرو شکل و سپس به کارشان پایان میدهند. برای مثال «گوگل بسیار موفق است. چون نوعی فرهنگ خلاقیت را پرورش میدهد.» همین که این ایده روی کاغذ بیاید، خبرنگار با ذکر نام چند شرکت پررونق دیگر که در نوآوری پیش قدم اند ایده ی خود را تقویت میکند.
نویسنده به ندرت شواهد متناقض را جست وجو می کند که در این مثال کسب و کارهای مشکل دار است که با خلاقیت نفس میکشند و زندگی میکنند یا، به طور متقابل، کمپانیهای موفق که بینهایت غیر خلاق اند. هر گروه تعداد زیادی عضو دارد، اما خبرنگار خیلی راحت آنها را نادیده میگیرد. اگر قرار بود او فقط از یکی نام ببرد، داستانش نابود میشد.
کتابهای خودآموز و مرتبط با زود پولدار شدن مثالهای دیگری از داستان گویی مبهم هستند.
نویسندگان زیرک این گونه کتابها توده ای از دلایل را جمع آوری میکنند تا پیش پا افتاده ترین تئوریها را بزرگ جلوه دهند، مثلاً «مدیتیشن کلید خوشحالی است.» هر خواننده ای که دنبال شواهد متناقض است تلاش بیهوده میکند؛ در هیچ کجای این کتاب ها کسانی را که بدون مدیتیشن در زندگی موفق میشوند یا کسانی را که با وجود مدیتیشن همچنان ناراحت اند، پیدا نمیکنیم.
اینترنت به طور خاص برای خطای تأیید، زمین حاصل خیزی است. برای مطلع ماندن سراغ سایتهای خبری و وبلاگها میرویم و فراموش میکنیم صفحه های مورد علاقه ی ما منعکس کننده ی عقاید کنونی مان هستند، چه لیبرال باشند، چه محافظه کار یا چیزی بین این دو، خیلی از سایتها حالا محتوا را با علایق فردی و تاریخچه ی باز شدن صفحات سازگار میکنند که این باعث میشود نظریه های متفاوت و جدید به کلی از رادار ناپدید شوند.
ما ناگزیر به اجتماع های افراد همفکر می رسیم که اعتقادات ما و خطای تأیید را تقویت میکند.
آرتور کیلر-کروچ، منتقد ادبی، یک شعار به یاد ماندنی دارد؛ «جگرگوشه های خودت را بکش.» این نصیحت او به نویسندگانی بود که در بریدن جملات عزیز اما زاید خود مشکل داشتند.
درخواست کیلر-کروچ نه فقط برای نویسندگان مردد بلکه برای همهی ماست که به سکوت کرکننده ی رضایت گوش میدهیم. برای مبارزه با خطای تایید سعی کن باورهای خودت را(در مورد جهان بینی، سرمایه گذاری ها، ازدواج، سلامت رژیم غذایی و استراتژیهای شغلی) بنویسی و شروع کنی به پیدا کردن شواهد متناقض خلاص شدن از شر عقایدی که مثل دوستان قدیمی آدم هستند سخت اما ضروری است.
_____
کتاب: هنر شفاف اندیشیدن
نویسنده: رولف دوبلی
ترجمه: عادل فردوسیپور، بهزاد توکلی، علی شهروز
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.