آموزش خوشبينی به روش قصهگویی
نویسنده: بانو فاطمه اکبرزاده
آموزش خوشبينی به روش قصهگویی بر افزايش ميزان خوشبینی دانشآموزان
در چند سال اخير، خوشبينی به عنوان يكي از مهمترين موضوعات روانشناسی مثبت از اهميت ويژهاي برخوردار گشته است؛ به گونهای كه ميتوان گفت كه خوشبيني همانند سلاحي است كه باعث سلامت روانی و جسمانی، رضايت از زندگی، بهبود عملكرد خانوادگی، تحصيلی، شغلی و اجتماعی ميشود.
با توجه به ميزان بالای خلق افسرده و اختلالات افسردهساز در جمعيت نوجوان، بيش از ۲۰ سال است كه اين اختلال به عنوان يک وضعيت جدی روانپزشكی مطرح ميباشد كه نيازمند مداخله درماني است.
از طرفي بر اساس تحقيقات شيوع افسردگی در دختران نوجوان بيشتر از پسران نوجوان است.
درواقع درماندگی آمیخته شده و افسردگی رابطه نزديكي با هم دارند و در بين دانش آموزان مدارس نيز رايج هستند. در اين راستا دستيابی به گزينه پيشگيری اوليه همواره كارآمد و موثر نبوده است؛ ولي شواهد نشان ميدهد پيشگيري ثانويه “مداخلههای درمانی” ميتواند مشكلات رواني/اجتماعي آنان را به طور چشمگيري كاهش دهد.
از طرفي تربيت كودكان و نوجوانان شاد، سالم و از نظر اخلاقی خوب، جزء هدفهای مهم والدين و معلمان و مربيان است.
اهميت مؤلفههايی چون شادكامی، خوشبينی و سلامت روان براي بهزيستی اجتماعي ميتواند به اندازه بهزيستی شخصی مهم و حائز اهميت باشد.
مهمترين زمانهاي آموزشي هر فرد در مدرسه ميگذرد و آموزش و پرورش زندگي آينده افراد را تعيين ميكند. امروزه برنامههای اغلب مدارس بر فراگيری مهارتهاي خواندن، نوشتن، حساب كردن و تفكر خلاق متمركز است؛ اما بدون مؤلفههايی چون شادی، خوشبينی و سلامتروان نميتوان در آرزوی تحقق چنين اهدافي بود.
خوشبينی را انتظار كلي فرد برای اينكه در آينده رويدادهای مثبت اتفاق بيفتد تعريف كردهاند.
روانشناسان خوشبينی را نوعی الگوی فكری قابل آموزش و يادگيری ميداند كه به افراد در رويارويي با شرايط دشوار كمك میكند.
افراد خوشبين از رفتارهاي انطباقی و سازگاری روانشناختی، رضايت از زندگی و سلامت روانشناختی و عزتنفس بالا و تجربه سطوح پايين استرس و رويدادهای منفی، سطوح پايين عصبانيت و كاهش نشانگان افسردگی و اقدام به خودکشی برخوردارند.
كودكان و نوجوانان غالباً در بيان احساسات و تغيير افكار خود ناتوان هستند. بسياری از آنها به سختی ميتوانند در برابر پرسش مستقيم پاسخ درست بدهند. آنها ظاهراً در مقابل احساساتی كه تهديد آميزند، مقاومت ميكنند يا ناتوان ميشوند. بنابراين ميتوان گفت كه در آموزش و مشاوره با كودكان و نوجوانان، بايد به ظرفيتها و نيازهای ويژه آنان توجه شود و از روشهاي جديد و خلاقانهای برای كاركردن با آنها استفاده شود كه همان طور كه قبلاً هم حدمت شما عزیزان ماه خاتونی اشاره شد يکی از اين روشها، قصه است.
سنت قصهگويي به اندازه عمر انسان قدمت دارد و همواره قصه يكی از ابزارهای مهم اصلاح رفتار محسوب ميشده است.
ارزش داستان و حكايت تا به حدي است كه افلاطون بخشی از كتاب جمهوريت خود را به اهميت دو آلمانی “مؤسس داستان” اختصاص داده است.
فروبل نخستين كودكستان، اساس تربيت كودكان را در كودكستان، بر قصه و قصهگويی نهاد.
در فرايند قصهگويی، رويدادهای روزمره زندگی در قالب قصه بامعنايی ارائه ميشود كه به مراجع كمك ميكند، درك بهتري از خودش و ديگران به دست آورد.
تغيير در زبان و ادبيات قصههای خود به تغيير در معناي زندگي فرد منجر ميشود و تغيير در قصه زندگی، فرصتهای جديدی براي رفتار و روابط با ديگران ايجاد ميكند.
قصهگويی با ايفای نقش و در نظر گرفتن راههای مختلفي كه فرد را قادر به كنار آمدن با تعارضات و تشخيص رؤياهای خود ميكند، فرصتی لذتبخش براي شناختن فراهم ميكند.
قصهگويی به عنوان يک وسيله تعلي ميتواند دانشآموزان را به كشف معناي منحصر به فرد بودن خود، برقراري ارتباط واقعی بين افكار و احساسات، آموزش حل مسأله، تقويت توانايی تجسم و تصويرسازي و افزايش انگيزه ترغيب كند.
از ديدگاه مكتبروان تحليلگری، داستان يكی از شيوههای يادگيری است كه از طريق آن فرد به صورت ناخودآگاه ياد ميگيرد. در اين فرايند فرد با شخصيت اصلی داستان همانندسازی كرده و نه تنها از الگوهای رفتاری او تقليد كرده، بلكه در موقعيتهايی واقعی زندگي نيز از آنان استفاده میکند.
بر اساس اين مكتب در فرايند درمان، پس از آنكه مشكلات نمايان شد، قابليتها، شايستگیها و راه حلها را از خود مراجع گرفته و بدين صورت است كه مراجع جرأت تغيير كردن را پيدا خواهد كرد.
یکی از روانشناسان معتقد است كودكان با ديدن كساني كه رفتارهای تحسينبرانگيز دارند و گوش كردن به حرفهاي آنها به ارزش اعمال و رفتارهای خود پی برده، و درصدد افزايش سازگاری و كارايی خود برميآيند؛ بنابراين ميتوان گفت قصهگويی ابزاري مفيد و مؤثر به منظور اصلاح رفتار و كنترل هيجانات كودكان محسوب ميشود.
كستنبام بيان ميكند كه قصه، ويژه«خودشرححال نگاری» و«خودحكايتي» به ما كمك ميكند تخيلات، رويدادها و تصاوير ذهنی را در يك كليت پيوسته به هم پيوند دهيم كه به افزايش خودآگاهی منجر ميشود.
دسوشيو خاطر نشان ميسازد كه با استفاده از رويكردهای قصهدرمانی ميتوان به كودكان و نوجوانان كمك كرد تا قصههای مثبتی درباره زندگي خود بسازند، قصههايی كه بر شكلگيری هويت آنها تأثير مثبت دارد.
با تحليل كارهاي اريكسون، كاركردهای استفاده از قصه را اين گونه بيان ميكند:
طرح كردن يا نشان دادن نكات مهم، ارائهي راهحل براي مشكلات، كمك به كودكان براي شناخت خودشان، پروراندن عقدهها و افزايش انگيزش، مديريت كردن روابط درمانی، تثبيت كردن رهنمودها، كاهش دادن مقاومت، چارچوبدهي و الگوسازی ساختدهی مجدد مشكلات، شيوهای از ارتباط برقرار كردن، يادآوري قابليتهای افراد و حساسيت زدايي از ترسهای افراد تحقيقات داخلی و خارجی از اثربخشی قصهگويی و قصه درمانی حمايت ميكنند.
نویسنده: بانو فاطمه اکبرزاده
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.