نوری که در آن زندان به من تابید؛ یک آدمکش، نگهداری از باغ خانه ام را به عهده دارد، مدیر اجرایی شرکتم پیش از این به جرم دزدی، در زندان به سر می برده است. یکی از کارمندان برتر و عالی رتبهٔ کارخانه [...]
روی پای تر باران به بلندی محبت برویم در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم «سهراب سپهری» مهربانی الهام بخش است. یک روز، من و سه تا از فرزندانم در رستورانی نشسته بودیم. در حالی که باهم حرف می [...]