نمی توانم تلاش نکردن را بپذیرم

 در داستان پندآموز, داستانک

«هراس»

هرگز به پیامد های از دست دادن فرصت های بزرگ نمی نگرم، چرا؟

زیرا زمانی که به این پیامدها می انديشم، همواره به نتیجهٔ منفی فکر می کنم. برخی، از ترسِ شکست فلج می شوند. آنان بیش ازحد دربارهٔ احتمال بروز نتایج منفی فکر کرده و به آن دقت می کنند. آن ها ممکن است از بد به نظر رسیدن یا شرمنده شدن واهمه داشته باشند. من فهمیده ام اگر می خواهم در زندگی چیزی به دست آورم، مصمم باشم.

من مجبور بودم به آنجا برسم و باید برایش تلاش می کردم.

فکر نمی کنم بدون فعالیت بتوان به چیزی دست یافت.

من به هیچ چیز نمی اندیشم، جز آنچه برای رسیدن به آن درحال تلاشم. هر ترسی نوعی خیال باطل است: گمان می کنید چیزی در سر راهتان قرار دارد؛ اما در واقع هیچ چیز آنجا نیست. چیزی که هست، فرصتی است برای اینکه سعی خود را بکنید و موفق شوید. اگر معلوم شد که تلاش من به اندازهٔ کافی خوب نبوده است، حداقل هنگامی که به گذشته می نگرم ، نمی گویم از تلاش کردن می ترسیدم.

برای همین است که نصیحت من همواره «مثبت اندیشیدن» و نیرو گرفتن از هر شکستی است. بعضی وقت ها شکست در واقع ما را به مقصدمان نزدیک تر می کند.

مثلاً شاید بخواهم اتومبیلم را تعمیر کنم و قطعه ای را که خراب است، امتحان کنم و با وجود این، مشکل برطرف نشود؛ اما من به یافتن پاسخ نزدیک تر شده ام. بزرگترین اختراعات در جهان، پیش از یافتن پاسخ، با صدها شکست مواجه شده است.

 

گمان می کنم برخی وقت ها علت ترس، تمرکز نداشتن است.

وقتی در خط پرتاب آزاد می ایستم، اگر به ده میلیون نفری بیندیشم که مرا از آن سوی عدسی دوربین تماشا می کنند، به انجام دادن هيج کاری قادر نخواهم بود؛ بنابراین، از نظر روانی سعی میکنم خودم را در محیط آشنایی فرض کنم به آن مواقعی فکر میکنم که تمرین پرتاب آزاد کرده ام و به احساسی که داشته ام. این همان روشی است که هزاران بار به کار بسته ام. اگر شما هم این روش را به کار بگیرید، نتیجه را فراموش می کنید و می دانید که کار درستی انجام می دهید. بنابراین، احساس راحتی می کنید و کارتان را انجام می دهید. شما به هر حال هیچ چیز را نمی توانید مهار کنید و از دستتان کاری ساخته نیست؛ بنابراین، درباره اش نگران نباشید.

«تعهد»

در تمریناتم مانند مسابقاتم عمل می کنم. اگر تمریناتم را با نیروی زیاد انجام نمی دادم، نمی توانستم انتظار داشته باشم که بعدها در مسابقه هم بتوانم از آن نیروی فوق العاده استفاده کنم؛ اما مردم برعکس عمل می کنند و شکست می خورند. آن ها دربارهٔ تمام کارهای صحیح صحبت می کنند و ظاهرشان را به بهترین شکل می آرایند؛ اما زمانی که موقع عمل می رسد، به جای پاسخ، به دنبال دلیل می گردند.

اگر برای رسیدن به مقصودی تلاش می کنید، بی تردید موانعی وجود دارد. من هم موانعی داشته ام، همه داشته اند؛ اما موانع نباید شما را متوقف کنند.

اگر به دیواری رسیدید،

برگردید و تسلیم نشوید؛

فکر کنید چطور از آن بالا بروید،

از آن بگذرید یا آن را دور بزنید.

 

اگر به بخش داستانک علاقمند هستید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.

روی لینک زیر کلیک کنید.

چگونه هدف زندگیم را پیدا کنم؟

 

مایکل جردن

کتاب: ۱۰ راز موفقیت و آرامش درون

نویسنده: وین دایر

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt