توکل، وحدت، همبستگی

 در خودپروری, روانشناسی

توکل

هنر پذیرش‌داشتن را تمرین کنید. به تغییرات تدریجی جسمتان توجه داشته باشید. ریزش موهای شما یا سفیدشدنشان، چین و چروک خوردن پوستتان … همه و همه، تغییراتی کوچک و تدریجی هستند که به خودی خود اتفاق می‌افتند؛ فرقی نمی‌کند که شما در این‌باره چه عقیده‌ای دارید.

پس، همین دخالت نکردن را در ارتباط با اعضای خانواده، دوستان، همکاران و همه‌ی انسان‌های دیگر نیز تمرین کنید.

همیشه پاسخی وجود خواهد داشت؛ به شرط آن که خودتان چنین پاسخی را بپذیرید. این پاسخ در حقیقت همان توکل کردن است. شما باید این نیازتان را کنار بگذارید که مجبور هستید به همه‌ی امور زندگی خودتان و انسان‌های روی این کره خاکی رسیدگی کنید. 

در طی سال‌های بسیار، در دوره‌ی بازیابی سلامتی به ما چنین گفته شده است: “همه‌ی امور را رها کنید و به خداوند بسپارید.”

وقتی توکل کردن به خدای یگانه را هر روز به‌طور منظم تمرین می‌کنید؛ به نظر می‌رسد که همه‌ی رویدادها درست در زمان مناسب اتفاق می‌افتند.

شما از حیطه‌ای سرشار از سلامتی، عشق، مهربانی، عطوفت، شادی و پاکی به این دنیا آمده‌اید. سرچشمه‌ی وجودتان این‌گونه است.

پس، به‌طور کامل به او توکل کنید. وقتی پی می‌برم که می‌خواهم خودم سرنوشتم را تعیین کنم؛ با خودم چنین می‌گویم: ” وین، همه‌ی امور را رها کن و به خداوند یگانه بسپار!” این جمله را در حالی آزمایش کنید که نام خودتان را به جای نام من می‌گذارید. مطمئن باشید تکرار کردن آن بی‌تأثیر نخواهد بود!

 

تلاش من برای توصیف کردن حیطه‌ای که از آن نشأت می‌گیریم؛ آشکارا در فصل ۲۱ از دائو ده‌جینگ مطرح شده است: 

بهترین فضیلت این است که فقط و فقط از خداوند اطاعت کنیم.

خداوند توصیف‌نشدنی و نامحسوس است.

اگرچه بی‌شکل و نامحسوس است؛

اما به همه‌ی شکل‌ها جان می‌بخشد.

اگرچه با چشم دیده نمی‌شود؛

اما به صورت‌ها زندگی می‌بخشد.

اگرچه از نظرها پنهان است؛

اما روح و جوهر زندگی همه‌ی مخلوقات است.

در طی دوران‌ها، نام او همواره جاودان می‌ماند

تا سرآغاز همه‌ی آفریده‌ها یادآوری شود.

چگونه می توانم به سرآغاز همه‌ی آفریده‌ها پی ببرم؟

برای این‌کار به درون خودم توجه می‌کنم.

 

وحدت و همبستگی

با ارزش نهادن و عشق ورزیدن به آن بخش از وجودتان که در سراسر زندگی جریان می یابد؛ خودتان را در پیوندی سازنده با همه‌ی انسان‌هایی ببینید که با آن‌ها رو‌به‌رو می‌شوید. پیوندتان را با کل طبیعت احساس کنید. عشق‌ورزیدن و داوری نکردن را، در ابتدا نسبت به خودتان و سپس با انسان‌های پیرامونتان، تمرین کنید.

به بیان دیگر؛ وقتی پی می‌برید که رنجیده‌خاطر یا غمگین هستید؛ به‌جای توجه کردن به کسی یا رویدادی خارج از وجودتان، به این موضوع توجه کنید که چه احساسی دارید و آن را در کدام بخش از بدنتان احساس می‌کنید. از توجه کردن به رویدادهای خارج از وجودتان بپرهیزید و همه‌ی توجه‌تان را بر این موضوع متمرکز کنید که آن اندوه ویژه در کالبد جسمانی شما گونه احساس می‌شود.

به این ترتیب، تمرین کردن وحدت و همبستگی را شروع می‌کنید. معیار درونی خودتان را بر مبنای عشق‌ورزیدن به احساساتی که تجربه می‌کنید و پذیرفتن آن احساسات تنظیم کنید. همواره، به خودتان یادآوری کنید که آفریده‌ی خداوند یگانه و سرشار از عشق و محبت هستید؛ بنابراین، باید به گونه‌ای مظهر عشق و محبت باشید.

ژرفای وجودتان سرشار از عشق و محبت است و شما فقط چنین موهبتی را برای هدیه کردن به خودتان و دیگران در اختیار دارید؛ بنابراین، کارتان را با عشق‌ورزیدن به آن بخش‌هاییاز وجودتان شروع کنید که آسیب‌دیده، رنجور یا سرشار از اندوه هستند. 

در حالی که همه‌ی وجودتان را یکپارچه می‌کنید و همه‌ی بخش‌های بدنتان را به منزله‌ی انسانی واحد در نظر می‌گیرید؛ پی می‌برید که جدا کردن خودتان از انسان‌های دیگر ساکن روی این سیاره برای شما غیرممکن است.

وقتی موقعیت‌های سرشار از خشم یا رنجش را به سادگی همچون فرصت‌هایی برای بهتر شناختن خودتان در نظر می‌گیرید، خودتان را می‌بخشید و به خودتان به منزله‌ی آفریده‌ی خداوند عشق می‌ورزید؛ آگاهی شما درباره‌ی وحدت وجودتان افزایش خواهد یافت. وحدت و همبستگی را به این شیوه تمرین کنید.

در این صورت، عشق و محبت به‌طور طبیعی از ژرفای وجودتان به بیرون ساطع خواهد شد و همه‌ی انسان‌هایی را دربر خواهد گرفت که در گذشته درباره‌ی آن‌ها قضاوت و داوری کرده‌اید.

منبع:

کتاب: رهسپاری

اثر: وین دایر

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt