کودکان عاقل، جامعهٔ غافل!

 در از هر دری سخنی, فرهنگ و هنر

احتمالاً در شبکه ای اجتماعی کلیپ های کوتاهی را دیده اید که در آن کودکان با تشویق والدین شان مانند بزرگسالان حرف می زنند. در برخی از این کلیپ ها، پدر یا مادر به عمد سؤالاتی را از فرزند خردسالش می کند تا او مهارتِ «مثل آدم بزرگ ها حرف زدن» را نشان دهد.

جالب آن است که فارغ از این فیلم ها، هر کدام از ما وقتی به رفتار و طرز صحبت کردن کودکان اطراف مان دقت می کنیم، متوجه می شویم گویا شمار کودکانی که احساسات شان را با کلمات خاص «آدم بزرگ ها» بروز می دهند یا دربارهٔ موضوعاتی حرف می زنند که خاص دنیای کودکان نیستند.

به گمان من، استقبال و ذوق زدگی والدین از مشاهدهٔ چنین رفتاری زمینهٔ آن را فراهم می کند که کودکان تشویق شوند جمله ها و رفتارهای بزرگسالان را بیشتر تقلید کنند و نمایش دهند، چرا که فکر می کنند این ویژگی از نظر دیگران یک صفت مثبت است.

همچنین بعید نیست این تشویق ها گذار کودکان به دوره های سنی بعدی را تسریع کند.

شاید یکی از دلایل بروز چنین رفتارهایی در کودکان امروزی رشد خانواده های تک فرزندی در ایران باشد.

 

 

البته بیان این نکته دلیل بر تشویق خانواده های تک فرزند به داشتن دو یا چند فرزند نیست، چرا که معتقدم اساساً فرزند آوری و تعداد آن فرزندان تصمیمی است که هر خانواده باید بر اساس واقع بینی و شرایط خاص زندگی خودش اتخاذ کند. آنچه می توان تذکرش داد عدم همراهی والدین در تطابق با شرایط کودک و حرف زدن با او در سطحِ درک آنان است.

بگذارید مثالی بزنم.

در حال خرید از سوپرمارکت هستم. موضوعی در پیاده رو توجهم را جلب می کند. پدری دست فرزند خردسالش را گرفته و او را به دنبال خودش می کشاند.

به دلیل بلندی قد پدر و طبیعتاً بلندی قدم های او و البته تلاش نکردن او برای تطبیق دادن خود با شرایط کودک، فرزند علاوه بر آن که مجبور است روی پنچهٔ پا بدود، در آن سن و سال باید همگام با پدر قدم بردارد. وقتی بزرگسالان خودشان را با شرایط کودکان تطبیق نمی دهند این کودکان اند که به سرعت به سمت بزرگسالی می آیند.

دلیل دیگر ظهور چنین پدیده ای آن است که کودکان امروز بیشترِ زمان خود را با مادر یا مادربزرگ و در درجهٔ دوم با پدر سپری می کنند.

آنان کمتر با هم سن و سال های خودشان هم بازی می‌شوند.

 

یکی از تبعات همنشینی مدام با بزرگسالان همین رفتاری خواهد بود که در کلیپ های کوتاه به نمایش در آمده است.

دلیل سوم آن است که هنوز هم در کشور ما کودکان تقریباً همهٔ برنامه های تلویزیون را تماشا می کنند!

حتی زمانی که والدین خواب هستند آنان تلویزیون تماشا می کنند! آنان هر چه در فیلم ها و سریال ها می بینند به حافظه می سپارند.

ممکن است بپرسید چه باید کرد.

واقعیت آن است که ما با بروز هر مشکل تنها فقط می گوییم یاد قدیم به خیر.

قدیم این طور یا آن طور بود‌! ولی تلاشی نمی کنیم شرایطمان را با تغییرات اجتماعی تطبیق دهیم تا عوارض منفی این تغییرات را مهار کنیم.

مثلاً امروزه آپارتمان نشینی رشد بسیاری کرده است و عموماً در هر واحد آپارتمانی یک کودک خردسال وجود دارد.

ولی من در کمتر ساختمانی دیدم که محلی هر چند کوچک به بازی کودکان اختصاص بدهند.

حتی برج هایی را دیده ام که روف گاردن(پشت بام سرسبز براس مهمانی) دارند، ولی محیطی برای بازی کودکان در نظر نگرفته اند.

با این اوضاع و احوال احتمالاً تا ده سال آینده معنی و مفهوم کودکی، آن طور که ما در ذهن داریم، به کل تغییر خواهد یافت.

جامعه شناسی

فردین علیخواه

 


اگر به بخش از هر دری سخنی علاقمند هستید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.

روی لینک زیر کلیک کنید.

 

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt