انیمه Re:Zero زندگی دوباره در جهانی دیگر
انیمهی Re:Zero – Starting Life in Another World با داشتن خصوصیات فانتزی و روانشناختی جذاب و هیجانانگیزش به یکی از بهترین آثار سبک رونقگرفتهی ایسکای تبدیل شده است. در ادامه با ماه خاتون همراه باشید تا به این انیمه جذاب بپردازیم.
انیمه ایسکای چیست؟
«ایسِکای» (Isekai) چند سالی است که به یکی از سبکهای محبوب و مورد توجه سرگرمیهای بصری ژاپن تبدیل شده است. ایسکای لغتی ژاپنی بهمعنی دنیای متفاوت (موازی) است که به سبکی در لایت ناول، انیمه، مانگا و بازیهای ویدئویی گفته میشود که در آن شخصیت اصلی ماجرا وارد یک دنیای موازی فانتزی میشود. حالا ممکن است قهرمان داستان از قبل با این دنیای خیالی کموبیش آشنایی داشته باشد یا بدون هیچ پیشزمینهای کمکم با قوانین آن آشنا شود. درواقع همه چیز شبیه ورود مستقیم به دنیای یک بازی و لمس واقعی آن بهنظر میرسد، درحالیکه باید از چالشهای آن بهسلامت عبور کرد و تجربهی احساسی و عقلی متفاوتی را نسبت به زندگی قبلی کسب کرد. گاهی این ورود بهصورت انتقالی موقت و گاهی هم بهصورت تناسخ و زندگی مجدد دیده میشود.
قهرمانهای این آثار در اکثر مواقع شخصیتی جامعهگریز، نیت (کسی که به تحصیل، شغل و آموزش خاصی مشغول نیست/. Not in Education, Employment, or Training /NEET)، هیکیکوموری (Hikikomori: افرادی گوشهگیر که کاملا از جامعه دور هستند. و در انزوای خود به فعالیتهایی مثل انجام بازیهای ویدئویی مشغولند). و بهطور معمول دارای روحیات خاص درونی هستند تا اینکه در دنیای جدیدشان به تحول و نگاه تازهای از زندگی میرسند.
خلاصه داستان انیمه ری زیرو:
سوبارو پسر نوجوانی است که مشغله و هدف خاصی در زندگی ندارد. او بعد از خرید از یک فروشگاه ناگهان خود را در یک دنیای موازی فانتزی میبینید و کمی بعد متوجه میشود که بعد از هر بار مردن در این دنیا میتواند مثل بازیها از نقطهای دوباره با آگاهی وارد اتفاقات قبلی شود، اما تحمل بار این دانستن با افزایش دلبستگیهای او در آنجا کمکم به وحشتی خردکننده تبدیل میشود.
انیمهی Re:Zero − Starting Life in Another World (شروع زندگی از صفر در دنیایی دیگر). برای تبدیل شدن به یکی از بهترین تجربهها میان همردههای خود از خصوصیات جذابی برخوردار است. انیمه ری:زیرو بههمان سرعت که در عنوان اصلی خود (Ri:Zero kara Hajimeru Isekai Seikatsu) به واژهی ایسکای اشاره میکند. قهرمان اصلی خود را بدون مقدمهچینی بیشتر وارد یک دنیای موازی میکند. اطلاعات کاملی از سبک زندگی شخصیت اصلی ماجرا تا قبلاز آن داده نمیشود اما بهنظر میرسد ناتسوکی سوبارو هم یکی از آن کاراکترهای غیراجتماعی مورد اشاره است. که بیشتر زمان خود را با بازیهای ویدئویی و احتمالا داستانهای مصور میگذراند. بعد از انتقال سوبارو به دنیای جدیدی که باعثوبانی آن معلوم نیست. همهچیز طبق ذهنیتی که او از قبل در مورد این داستانهای فانتزی دارد پیش نمیرود.
توانایی بازگشت از مرگ سوبارو
سوبارو بدون اینکه پولی داشته باشد و حتی خط متفاوت آنجا را بداند سرگردان بهپیش میرود تا اینکه یک دختر مونقرهایِ نیمهاِلف به او در مقابل چند شرور کمک میکند. این دختر که اولینبار خود را ساتِلا معرفی میکند دنبال فردی میگردد که نشان باارزش او را دزدیده است. سوبارو تصمیم میگیرد به او کمک کند اما وقتی برای یافتن نشان به حاشیهی شهر میروند بهشکل مرموزی کشته میشوند. سوبارو دوباره در محلی در ابتدای ورودش به شهر هوشیاری خود رابهدست میآورد و طولی نمیکشد که متوجه میشود از قابلیتی برخوردار است که با مرگش او را به نقطهی معینی در بازهی زمانی اتفاق حاضر به عقب بازمیگرداند.
این قابلیت بازگشت با مرگ درحالی رخ میدهد که سوبارو تمام اتفاقات منجر به مرگهای قبلی را کامل بهیاد دارد. مثل یک کاربر بازی ویدئویی در بازگشت به نقطهی سیو شده سعی در استفاده از تجربههای منجر به مرگ قبلی میکند. اما همه چیز بههمین سادگی نیست و راز و رمزهای پنهان این دنیای شلوغ بیشتر از چیزی است که انتظار میرود.
انیمه ری زیرو، تلفیق کلیشه های مختلف
در قدم اول قهرمان ماجرا به واسطهی تسلطی که بر سرگرمیهای ویدئویی با داستانی مشابه در دنیای واقعی کسب کرده است. با سازوکار سبک ایسکای آشنایی دارد. درنتیجه این پیشزمینهها را در قالب انتظاراتی که دارد بیان میکند. و کمی هم به بار کمدی داستان اضافه میکند. سپس درگیری منحصربهفرد سوبارو کشف میشود، قابلیتی که شبیهبه بازگشت چکپوینتی بعد از باخت در بازیها، منطبق برداستانهای گیر افتادن در یک حلقهی زمانی است و ترکیب آن با تجربهی مکرر مرگ منجر به القای یک وحشت کوجیمایی میشود. درواقع دست خالقان داستانهای این سبک برای بخشیدن خصوصیات فراواقعی به قهرمان خود در یک دنیای اسرارآمیز موازی باز است. اما در مورد سوبارو، این ویژگی قبل از اینکه در حد یک فانتزی سرگرمکننده باقی بماند تبدیل به یک چالش درگیرکننده در سراسر داستان میشود. که بهشکل هیجانانگیزی امکان حدس زدن قدم بعدی را از مخاطب میگیرد.
همچنین سوبارو غیراز پرش زمانیِ بعد از مرگش هیچ قدرت شاخصی در این دنیای موازی ندارد. و این نکته باعث میشود تا درگیریهای ذهنی او برای کمک به دیگران همراهبا این ضعفها بیشتر عیان شود. بهطوریکه حتی گاهی دست به رفتار اشتباهی میزند که از نظر عاطفی هم او را محدودتر از قبل میکند. همهی اینها باعث میشود سطح درام غافلگیرانهای در طول داستان موج بزند که وقتی با اضطراب ناشی از قسمتهای خشونتبار آن گره میخورد. جنون ری:زیرو را چندین پله از آثار مشابه خود بالاتر ببرد.
فشار روحی بالای وارد شده به شخصیت اصلی، سوبارو
قابلیت بازگشت زمانی با مرگ و ناتوانی در حل مشکلی که هر بار به شکلی تکرار و به تجربهی ناخوشایند مرگ منتهی میشود. منجر به فشار روحی بالایی میشود که وقتی دلبستگیها و احساسات سوبارو به آدمهای اطرافش افزایش پیدا میکند. خردکنندهتر و دیوانهوارتر ادامه پیدا میکند. شرایطی که با شخصیت اوکابه رینتارو در انیمهی «اشتاینز؛ گیت» (محصول دیگر استودیو وایت فاکس) به حد اعلای خود رسیده بود و باز هم جذابیت ذاتی خود را برای همراهی پرتنش با قهرمانی که در یک جبر تکرار گرفتار شده است بهنمایش میگذارد. قابلیت بهنظر جذابی که اگر یک دید دانای کل به سوبارو میدهد اما از طرف دیگر با دریافت تجربی و حالت آزمون و خطای او برای عبور از این گرداب سرگیجهآور باعث ایجاد تعلیق جنونآوری از تنهایی، بهخاطر تلاش یکتنه زیر فشار حل کردن مسائلی که اطرافیانش از آن بیخبرند، میشود.
سوبارو از دید دیگران بهعنوان قهرمانی غیرقابلدرک دیده میشود. که این موضوع درکنار شکست خوردنهای متعددش باعث تزریق تلخی شوکهکنندهای به بافت اتفاقات میشود. چراکه این حس دردناک مرگ در تکرار سناریوهای ناموفق قهرمان، که بهشکل دیوانهواری با معماهایی دربارهی علت شکست همراه است. درنهایت از تعداد پیروزیهای او بیشتر میشود، بهعلاوه سوبارو در گذر از هر روند بارها با مرگ عزیزانش مواجه میشود تا در لحظهای که ناتوانی و بههمریختگی روانی سوبارو نمایان میشود. تفاوت روانشناسانه و لحن متضاد داستان بیشتر احساس شود.
شخیصت پردازی انیمه ری زیرو
استفاده از قدرتهای جادویی، سبک نبردها و حضور نژادهای مختلف با تجربهای که سوبارو از بازیهای مشابه کسب کرده. توضیح بیشتری در منطق داستان لازم ندارد و درعینحال برای مخاطب هم نامفهوم نیست. بهعلاوه در زمینهی طراحی و شخصیتپردازی تمایز خوبی بین کاراکترهای مختلف داستان وجود دارد. ترکیب سوبارو، امیلیا، رم، رام، بئاتریس و… قبل از اینکه به سمت کلیشههای عاطفی حرکت کند تعامل خوبی بین ارکان داستانی ایجاد میکند. بههرحال سبک ایسکای و حتی نوع نگاه سوبارو هم باعث میشود این قبیل انیمهها همیشه به این سمتوسو کشیده شود اما ری:زیرو با داشتن لوکیشنها و داستانهای جانبی پرتعداد و البته نگاه درست سازندگانش در متعادل نگه داشتن آن روند خوبی را دنبال میکند. درواقع حضور پرتعداد شخصیتهای دختر، با شکارچی روده، مدعیان سلطنت و البته ساحره حسود در رویکرد اصلی داستان ابعاد مهمتری تا اینجای مجموعه پیدا کرده است.
در سمت دیگر شخصیتهای مرد هم حضور موثر و نسبتا متعادلی دارند، راینهارد بهعنوان یک شوالیهی وظیفهشناس، یولیوس در قامت یک رقیب عشقی و حتی روزوال که حضور محدود و سؤالبرانگیزی دارد همگی دراغلب مواقع درجهتی حرکت میکنند که تقریبا باعث میشود فضای روابط بهسمت سبک بیشازحد اغراقشدهای کشیده نشود. درواقع این نکته که سوبارو از قدرت فیزیکی خاصی برخوردار نیست موجب وابستگی و ارتباط او با شخصیتهای مختلف داستان برای حل چالش شکلگرفته در چارچوبهای معقولانهتر میشود————————————————————
اگر از این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.