موریتادرمانی چیست؟
سلام به ماه خاتونی های عزیز مطلب جدیدی از کتاب ایکیگای که می تواند آرامش را برایتان به ارمغان آورد.
در همان دهه که معنادرمانی پا به عرصه وجود گذاشت، چندین سال پیش از آن شوما موریتا شیوه هدف درمانی خود را در ژاپن بنا نهاد.
مؤثر بودن این روش درمانی در بهبود اختلالات اعصاب و روان، وسواس و استرس پس از حوادث به اثبات رسیده است. شوما موریتا علاوه بر روان درمانگر، ذن بودیست بود و روش درمانی او برای همیشه در ژاپن ماندگار شد.
بسیاری از روشهای درمانی غربی بر کنترل یا تغییر احساسات بیمار تأکید دارند. غربیها اعتقاد دارند که افکار ما روی احساساتمان تاثیر میگذارند، و در نتیجه بر اعمالمان نیز اثر گذارند. برخلاف آن موریتادرمانی بر این موضوع تأکید دارد بیمار باید آموزش ببیند بدون آن که سعی در کنترل احساساتش داشته باشد، آنها را بپذیرد. چون احساسات فرد در نتیجه اعمالش تغییر میکند.
موریتا درمانی در کنار پذیرش احساسات بیمار، خواهان «خلق» احساسات جدید بر اساس عملکردهاست. فلسفه موریتا بر این باور است که این احساسات از تجربیات فرد و تکرار آن سرچشمه می گیرد.
موریتادرمانی قصد از بین بردن نشانهها را ندارد؛ در عوض به ما میآموزد که چگونه تمایلات، اضطرابها، ترسها و نگرانیهایمان را بپذیریم و آنها را رها کنیم. موریتا در کتابش به نام موریتادرمانی و ماهیت واقعی اختلالات ناشی از اضطراب مینويسد که از لحاظ احساسی، بهترین چیز غنی بودن و سخاوتمندی است.
موریتا درباره دور ریختن افکار منفی این گونه توضیح میدهد: الاغی که با طناب به یک میله بسته شده باشد، برای رهایی خود دائم به دور میله میچرخد. این کار باعث میشود که بیشتر گیر کند و دیگر نتواند حرکت کند. همین اتفاق دربارۀ افرادی میافتد که وسواس فکری دارند و وقتی تلاش میکنند از ترسها و ناراحتیهایشان بگریزند، بیشتر در غم و اندوهشان فرو میروند.
اصول اساسی موریتادرمانی
۱. احساساتتان را بپذیرید. اگر ما وسواس فکری پیدا کرده باشیم، نباید سعی کنیم که کنترلش کنیم یا آن را کامل از ذهنمان پاک کنیم. اگر این کار را انجام دهیم مشکل شدیدتر میشود. استاد ذن با توجه به هیجانات انسان، استاد ذن چنین میگويد: “اگر بخواهیم از شر یک موج با موج دیگری خلاص شویم، در پایان با دریایی بیکران از امواج مواجه خواهیم شد.”
ما نمیتوانیم احساساتمان را از خودمان ایجاد کنیم، بلکه آنها به سادگی به سراغ ما میآیند، و ما باید آنها را بپذیریم. بهترین ترفند این است که از آنها استقبال کنیم. موریتا هیجانات را به هوا تشبیه میکرد: “ما نمیتوانیم هوا را کامل پیش بینی یا کنترل کنیم؛ فقط میتوانيم مشاهدهاش کنیم.” با توجه به این مطلب، او اغلب سرود راهبه ویتنامی تیچ نات هان را میخواند: “سلام تنهایی. امروز حالت چطور است؟ بیا و بنشین در کنار من. من مراقب تو خواهم بود.”
۲. آنچه را که لازم است انجام دهید. نباید تمام تلاشمان این باشد که نشانههای بیماری را از بین ببریم، چون زمانی که بهبودی حاصل شود نشانهها به خودی خود از بین خواهند رفت. در عوض باید به لحظه حال فکر کنیم؛ و اگر درد و رنجی داریم باید آن را بپذیریم. از همه مهمتر این است که، از نگاه عقلانی به وضعیت بپرهیزیم. مسئولیت درمانگر پرورش و رشد شخصیت بیمار است، به این شکل که بتواند با هر موقعیتی روبرو شود؛ و شخصیت با عملکرد ما شکل میگیرد. موریتادرمانی به بیمارانش توضیحاتی ارائه نمیدهد بلکه به آنها فرصت میدهد که از عملکردها و تجربیاتشان درس بگیرند. به شما نمیگوید چگونه مراقبه کنید یا مانند درمانگران غربی از شما نمیخواهد اتفاقات روزانه خود را یادداشت کنید. این به خود بیمار بستگی دارد که از تجربیاتش چه چیزهایی بیاموزد.
۳. اهداف زندگیتان را شناسایی کنید. ما نمیتوانیم هیجاناتمان را کنترل کنیم، اما میتوانيم مسئولیت کارهای روزانهمان را به عهده بگیریم یا میتوانیم کارهای روزانه را کنترل کنیم. به همین دلیل باید به طور واضح و مشخص اهدافمان را بشناسیم و هر روز سوال موریتا را در ذهن خود مرور کنیم: “حالا باید چه کار کنم چگونه عمل کنم؟” در راه رسیدن به این امر جرأت کافی داشته باشید، به درون خود سر بکشید و ایکیگایتان را بیابید.
چهار مرحله موریتا درمانی
دوره درمانی موریتا، که ۱۵ تا ۲۱ روز به طول میانجامد شامل چهار مرحله زیر است:
۱. تنهایی و استراحت (۵ تا ۷ روز)
طی هفته اول درمان، بیمار بدون هیچگونه محرک خارجی در اتاق استراحت میکند. نه تلویزیون، نه کتاب، نه فامیل، نه دوست و نه حتی صحبتی. تنها چیزی که بیمار دارد افکار خودش است. بیمار بیشتر ساعات روز را دراز میکشد و مرتب درمانگرش را ملاقات میکند. درمانگر میکوشد تا جایی که امکان دارد از هر گونه تعامل فعل و انفعالی اجتناب کند. درمانگر از بیمار میخواهد همان طور که دراز کشیده است شدت و ضعف هیجاناتش را بررسی کند.
زمانی که بیمار حوصلهاش سر میرود و میخواهد به فعالیتهای عادیاش بازگردد، آماده است که وارد مرحله بعدی درمان شود.
۲. کار درمانی سبک (۵ تا ۷ روز)
در این مرحله بیمار وظایفی تکراری را در سکوت انجام میدهد. یکی از آن کارها نوشتن افکار و احساساتش است. بیمار پس از یک هفته حبس میتواند از آنجا خارج شود؛ در هوای آزاد قدم بزند و ورزشهای تنفسی انجام دهد. همچنین میتواند به فعالیتهای ساده مانند باغبانی، طراحی و نقاشی بپردازد. در این مرحله بیمار هنوز اجازه ندارد با کسی غیر از درمانگر گفتگو کند.
۳. کار درمانی (۵ تا ۷ روز)
در این مرحله بیمار فعالیتهای جسمانی را شروع میکند. دکتر موریتا علاقه داشت که بیمارانش را به کوهنوردی ببرد تا چوب و هیزم تکه تکه کنند. علاوه بر فعالیتهای فیزیکی، بیماران غرق فعالیتهای دیگری نظیر نوشتن، نقاشی یا سفالگری نیز میشوند. در این مرحله بیمار میتواند با دیگران گفتگو کند، اما فقط درباره کارهایی که در حال انجام آن است.
۴. بازگشت به زندگی اجتماعی و “دنیای واقعی”
بیمار محل درمان را ترک میکند و به زندگی اجتماعیاش باز میگردد؛ اما تمرین های مراقبه (مدیتیشن) و کاردرمانی را که طی فرایند درمان فراگرفته است، ادامه میدهد. هدف این است که به عنوان فردی جدید وارد اجتماع شود. فردی هدفدار که تحت کنترل فشارهای اجتماعی یا عاطفی قرار نمیگیرد.
مراقبه نایکان
موریتا استاد بزرگ ذن در مراقبه نایکان بود. اغلب درمانهای او بر مبنای دانش و تسلطش بر مهارتهای این مکتب است، متمرکز بر سه سؤال که هر فرد باید از خود بپرسد:
۱. از شخص x چه دریافت کردهام؟
۲. به شخص x چه داده ام؟
۳. چه مشکلاتی برای شخص x ایجاد کردهام؟
با پاسخ به این سؤالات، ما دیگران را به عنوان دلیل مشکلاتمان نمیشناسیم و به احساس مسئولیتمان عمیقتر فکر میکنيم.
همانطور که موریتا میگوید: «اگر خشمگین هستی و قصد جنگ و ستیز داری، قبل از این که به حالت انفجار برسی سه روز فکر کن. پس از سه روز تمایلت به جنگ و دعوا خودبخود از بین خواهد رفت.»
و اکنون ایکیگای
معنادرمانی و موریتادرمانی هر دو بر اساس تجربهای ویژه و شخصی است که شما بدون کمک درمانگر یا عزلتنشینیهای معنوی میتوانید به آن دست پیدا کنید: مأموریت: پیدا کردن ایکیگای، نیروی حیات شماست. زمانی که آن را پیدا کردید، تنها باید جرأت داشته باشید در مسیر درست بیفتید و در آن بمانید.
در فصلهای بعدی، به بررسی ابزارهای مورد نیاز برای حرکت در این مسیر میپردازیم: پیدا کردن فلو (جریان) در کارهایی که برای انجام دادن انتخاب کردهاید، تغذیه متعادل و عاقلانه، انجام ورزشهای سبک و استقامت در زمان بروز مشکلات. برای رسیدن به این هدف و انجام آن باید بپذیریم که جهان مانند انسانهایی که در آن زندگی میکنند، هرگز کامل نیست، اما با این حال پر از فرصت برای رشد و موفقیت است.
آیا آماده اید که خود را در جریان رسیدن به خواستهها و تمایلاتتان، که مهمترین چیز در دنیاست، بیندازید؟
کتاب: ایکیگای
نویسنده: هکتور گارسیا _ فرانچسک میرالس
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.