چگونه افسردگی نوجوانان را تشخیص دهیم؟
این گفتار مبتنی بر
_ نظرات کیتی اندرسون_ روانشناس خانواده و مشاور سلامت روان، در بیمارستان کودکان قلب مقدس_
_تحقیقات جدید کلینیک مایو
_آکادمی پزشکی اطفال آمریکا
_دکتر ایمی چانگ
_کِنت هافمن، رواندرمانگر و بنیانگزار دایره امنیت بین المللی
ترجمه: خورشید بانو گردان پور
از سایت:
https://www.spokesman.com/stories/2018/sep/19/paying-attention-to-teen-depression/
توجه به افسردگی نوجوانان
نوجوانان، به دمدمی مزاج بودن معروف هستند. تشخیص فرق احساسات معمولی نوجوانی و افسردگی، برای والدین و دکترها، دشوار است. زیرا شکل آن، با افسردگی در افراد بزرگسال، متفاوت است. معمولاً بداخلاقی یا ناراحتی یک نوجوان را به اشتباه، بخشی از بلوغ در نظرمیگیریم، ولی ممکن است ازعلائم افسردگی باشد.
آخرین تحقیقات، مبتنی بر معاینات سالانه افسردگی بر سنین ۱۲ تا ۲۱ سال، به مدت ده سال، حاکی است، افسردگی نوجوانی، شایعتر از آن است که اکثرمردم فکر میکنند.
محققان برخلاف رویه پیشین، فعالیتهای انجام شدهی اخیر را بر تشخیص افسردگی در نوجوانان متمرکز کرده اند.
تا نگاه دقیق تری به احساسات نوجوانانمان داشته باشند، کاری که تا کنون از آن غفلت شده است.
بخشی از مشکل، تشخیص فرق بین علائم افسردگی و رفتارهای عادی دوران بلوغ، که همراه با احساسات شدید و غریزی استقلال طلبی در نوجوانان است. باید توجه داشت، امکان دارد، تغییر خلق، فقط به دلیل نوجوان بودن نباشد، و نگرانیهای پزشکی وجود داشته باشد. تشخیص افسردگی در نوجوانان سختتر از افراد بزرگسال است، چون نشانههایی مثل ناراحتی و بی حالی معمولاً در نوجوانان یافت نمیشوند.
بیمارستان کودکان قلب مقدس، اخیراً با KSPS همکاری کردند تا فیلمی ازپنج علامت هشدار دهنده که ممکن است علائم افسردگی نوجوانان باشند، درست کنند. دراین فیلم آمده است: “دانستن رفتار طبیعی و عادی نوجوانِ خود، وتوجه به هر تغییر ناگهانی، کلیدی و مهم است.”
بیمارستان این علایم هشداردهنده را چنین شمرده است:
-
حساسیت و زودرنجی مداوم،غیر طبیعی و متفاوت از رفتارعادی نوجوانان
-
انزوا و کنارهگیری از خانواده، دوستان، سرگرمیها و فعالیتها
-
تغییر ناگهانی در انتخاب دوستانی که ازعلاقه های عادی نوجوان خارج اند
-
الگوی خواب نامنظم فراتر از نوسان های نرمال، مثل تمام شب بیدار ماندن یا خوابیدن بیشتر از معمول
-
زمان زیادی جلوی صفحهی نمایش بودن، تا حدی که آنقدر با تلویزیون، گوشی و لپ تاپ وقت میگذرانند، که از دنیای واقعی خارج میشوند.
البته، داشتن فقط یکی یا هرپنج علامت لزوما به معنی افسردگی نوجوان نیست. اینها صرفاً علائم هشداردهنده ای هستند که باید حواسمان به آنها باشد.
آکادمی پزشکی اطفال آمریکا اعلام میدارد، “ازهرپنج نوجوانان یکی، افسردگی را در دوران بلوغ تجربه میکند، ولی معمولاً تشخیص داده نمیشوند و درمان نمیشوند، بعضی اوقات به خاطر عدم دسترسی به متخصصهای سلامت روان.”
در دستورالعملهای به روزرسانی شده این آکادمی، بین گونههای خفیف،
معمولی و شدید اختلال افسردگی تمایز قائل شده است.
دکتر ایمی چانگ، پیشنهاد داده است که درمعاینات معمولی سلامتی نوجوانان، افسردگیشان را هم بررسی کنند. به تغییر وزن ناگهانی و شدید و همینطور پایین آمدن نمرات جوانان دقت شود.گرچه برخی از این علائم، برای کودکانی که افسردگی ندارند نیز صدق میکند.
به هر حال والدین و معلمان به هر کودک”پردردسر”، که منزوی، فاقد واکنش، مضطرب یا خشمگین، با دانشآموزان یا معلمان است، توجه کنند، واگر بزرگسالان متوجه این علائم شدند، با لحنی که همراه با اتهام یا اضطرابزا نباشد، با نوجوانان صحبت کنند.
پیدا کردن راههایی که نوجوان با اعتماد، دربارهی ترس ها، نگرانیها، سردرگمیها، گفتگوکند، ضروری است. حضور یک بزرگسال قابل اعتماد، تغییر اصلی رابه وجود می آورد. درغیر این صورت، مشکلات زیاد و انبار شده، به شکل افسردگی پدیدار میشوند.
پدر و مادرهایی که نگران هستند، باید به دنبال گفتوگویی رودررو با نوجوان خود باشند. اگر متوجه نشانههای هشداردهنده شدند، با نگرش کنجکاوی دربارهی فرزند خود وارد گفتوگو شوند. فایده این گفتوگو، اولا، بیان کنندهی توجه شماست، دوما، به نوجوان این پیغام را میرساند که می تواند روی شما حساب کند و متوجه می شود که والدینشان نگران حالشان هستند، و اینکه شما می خواهید آنها سالم باشند. با حرف زدن بدون ایجاد استرس و تنش، پیام شما آسانتر به نوجوان میرسد. احتمال درددل کردن نوجوان با شما بالاتر میرود.
جالب است بدانیم که، آن قسمتی از مغز ما که اطلاعات جدید را پردازش میکند
و از منطق استفاده میکند، اگر مضطرب و نگران باشد، خاموش میشود.
رهنمود های آکادمی پزشکی اطفال آمریکا همچنین دستورالعملهایی برای پزشکان تهیه کرده است، که براساس شدت اختلال روانی، چه زمانی با امدادگران سلامت روانی مشورت کنند.
هرچه زودتر متوجه علائم افسردگی در نوجوانان بشویم،
نتیجه ی پایانی بهتر خواهد بود.
قدمهای بعدی شامل ساخت تیم درمانی میشود که از خود بیمار، خانواده و متخصص سلامت روانی تشکیل شده است؛ آموزش و ابزارهای آزمایش؛ و مشاوره دربارهی افسردگی و گزینههای دیگر برای مدیریت این اختلال هم باید درنظر گرفتهشود.
این آکادمی همچنین، برنامهای درمانی با اهداف مشخص، برای رفتار در محیط خانه، همسن و سالان و مدرسه را پیشنهاد میکند. قدمی بعدی ممکن است اضافه کردن برنامهای امنیتی، طبق نیاز، باشد که شامل محدود کردن وسایل کشنده مثل سلاح گرم است و داشتن راههای ارتباط اورژانسی.
مترجم: خورشید بانو گردان پور
اگر به بخش روانشناسی علاقمند هستید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.
احساسات منفی، مثل غم، تنهایی و ترس واکنش های عادی به عوامل استرس زای زندگی هستند. اکثر مردم گاهی احساس ضعف و ناراحتی می کنند، وقتی شدت و تعداد استرس های زندگی زیاد شد و مدت ماندگاری احساسات منفی در ما ادامه پیدا کرد، زمینه برای ابتلا به بیماری های خلقی مثل اضطراب و افسردگی فراهم می شود.
با این حال ، در مورد افرادی که افسردگی برای آن ها به عنوان یک اختلال روانپزشکی تشخیص داده شده است، تظاهرات بد خلقی بسیار شدیدتر است و تداوم بیشتری دارند.
استرس یا شادی در درون شماست ، نه در دنیای خارج. وقتی این را درک کردید و یاد گرفتید که ذهن خود را کنترل کنید، از شدت استرس در وجودتان کاسته می شود.