مشاوره و روانشناسی با هدف بهبود زندگی!
کنترل بیرونی عادت ویرانگر زندگی های زناشویی است:
بسیاری از زوج هایی که از زندگی زناشویی خود ناخشنودند، وقت خودرا صرف یافتن راهی برای بازسازی و حفظ زندگی مشترک خود می کنند،اما نمی دانند که بیشتر این راه ها نتیجه بخش نخواهد بود،زیرا آنها به دنبال راهی می گردند که طرف مقابل را تغییر دهندو او را اصلاح کننددر حالی که در هررابطه ای با هرنوع وهر شکلی ،هر کسی می تواند فقط خودش را تغییر دهد ونه هیچ کس دیگر را.کسی که سعی می کند دیگری را تغییر دهد از کنترل بیرونی استفاده می کند .
فرض اصلی کنترل بیرونی این است که :
اگر من احساس ناخشنودی می کنم،خود من مسئول این احساس نیستم،بلکه دیگران و رویدادهای دیگر وعوامل خارج از کنترل من آن را در من ایجاد کرده اندو مقصرند یا دست خودم نیست،بلکه مغز من به لحاظ ساختاری یا شیمیایی به گونه ای است که بدون آن که من بخواهم ،این مشکل را ایجاد می کند.
افرادی که از زندگی زناشویی خود ناخوشنودند با توسل به روان شناسی کنترل بیرونی براین باورند که :
من تقصیری ندارم. همسرم عامل تمام این ناخشنودی هاست و من وظیفه خود می دانم که برای تغییر و اصلاح رفتارهای او هر کاری می توانم انجام دهم ،حتی به قیمت جان او تمام شود. این افراد از رفتارهای کلیشه ای مخرب و به عبارت دیگر از عادات مخرب استفاده می کنند که اگر در مدت طولانی ادامه یابد زندگی های زناشویی را ازبین می برد.
این تمرین مناسب افرادی است که از رابطه عاطفی خود شکایت دارند.
یک قلم و کاغذ بردارید و پاسخ این سوالات را یادداشت کنید:
*سوال اول: چند ویژگی منفی افرادی که شما را بزرگ کرده اند و در دوران کودکی روی اعصاب شما بود را نام ببرید. بطور مثال: مادرم مشغول کارهای خودش بود و توجه خاصی به من نداشت، پدرم پرتوقع و کنترلگر بود و مدام من را با دیگران مقایسه می کرد.
*سوال دوم: حالا چند ویژگی مثبت آنها را فهرست کنید. بطور مثال : مادرم کارهای شخصی من را انجام می داد و اجازه نمی داد من دست به سیاه و سفید بزنم. پدرم به ندرت به خواسته های من نه می گفت و هرچه می خواستم برایم فراهم بود.
*سوال سوم: در دوران کودکی مهمترین خواسته شما چه بود و از نظر عاطفی برایتان چه معنایی داشت؟ مثلا دوست داشتم پدرم به من افتخار کند. یا مهمترین خواسته من داشتن دوچرخه بود و معنایش برایم این بود که بین همسالانم محبوب می شدم .
*سوال چهارم: وقتی بچه بودید و اوضاع مطابق خواسته تان پیش نمی رفت چه رفتاری نشان می دادید؟ بطور مثال قهر می کردم، لج می کردم یا در تنهایی خودم گریه می کردم.
*حالا برگردیم به زمان حال ...
آیا شما جذب افرادی می شوید که ویژگی های منفی سوال یک را دارا هستند؟مثلا با آدم های سرد و بی توجه وارد رابطه می شوم (شبیه مادرم).
آیا ویژگی های مثبتی که در جواب سوال دوم نوشتید را وظیفه همسر یا نامزد خود می دانید؟مثلا باید تمام خواسته های من را فراهم کند چون در خانه پدرم اینطور بود.
توقعات شما از همسر یا پارتنرتان در واقع تلاش شماست تا همان نیاز عاطفی ارضاء نشده کودکی خود را برآورده کنید؟ مثلا انتظار دارم از هیچکسی جلوی من تعریف نکند تا احساس کنم به من افتخار می کند.
هنوز هم وقتی اوضاع برخلاف میلتان پیش می رود شبیه دوران کودکیتان رفتار می کنید ؟ مثلا قهر می کنم یا به طرف مقابل بی محلی می کنم.
بعضی زوجین با شکایت از بی توجهی، سردمهری و خودخواهی طرف مقابلشان به مشاور مراجعه می کنند.
می توان درک کرد شما در چنین روابطی چقدر تحت فشار هستید و مستاصل می شوید اما اگر پاسختان به یک یا چندتا از سوالات بالا مثبت باشد نشان می دهد که انتخاب این فرد و روش هایی که شما برای حل مسائلتان با او در پیش گرفته اید چندان تحت تاثیر عقل و منطق شما نیست و فرآیندهای ناخودآگاه شما در این میان نقش قابل توجهی بازی می کنند که می تواند به مشکلات شما دامن زده و مانع برآورده شدن نیازهای عاطفی شما شوند.
بخوانيد و همرسانی بفرماييد…
کاریزماتیک باش
گردآوری: نیلوفر ابراهیمی مشاوره پیش از ازدواج
با من در صفحات مجازی همراه باشید:
اینستا: niloofar_ebrahimi.ir
وبسایت: www.niloofar-ebrahimi.ir
تلگرام: Telegram (http://telegram.me/ravan_teach)
نیلوفر ابراهیمی مشاوره و روانشناسی📚عضو انجمن روانشناسان ایران📚دانشجو ارشد روانشناسی
🔴Training and promoting mental health🔴
هدف: آموزش و ارتقا سلامت روان
https://www.instagram.com/niloofar_ebrahimi.ir
کانال کنکور 😉💪: konkor_top@
ارتباط با ما: ravan_teacher@
اگر به بخش روانشناسی علاقه مند هستید، از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید:👇🏻