افکارمان را شخصی در نظر نگیریم

 در خودپروری, روانشناسی

یک گام بزرگ برای اصلاح زندگی‌مان رسیدن به درک این نکته است که صرف نظر از محتوای افکار؛ خوب، بد یا زشت بودنشان، ما مجبور نیستیم آنها را شخصی کنیم.

ما مجبور نیستیم آن‌ها را باور کنیم حتی مجبور نیستیم فکر کنیم مالک آن‌ها هستیم ما میتوانیم آن‌ها را فقط به عنوان افکار و به منزله رویدادهایی در عرصه آگاهی بشناسیم.

وقایعی که پیش می‌آیند و خیلی سریع از بین می‌روند. گاهی دربردارنده بصیرت هستند و گاهی بار هیجانی خیلی زیادی به همراه دارند و بسته به اینکه چطور با آنها در ارتباط باشیم می‌توانند اثر زیادی در راه بهتر شدن یا وخیم تر شدن اوضاع زندگی‌مان داشته باشند.

زمانی که ما به طور خودکار، افکار را شخصی در نظر نگیریم یا داستان‌هایی درباره واقعیت را که از آن‌ها ساختیم باور نکنیم و زمانی که بتوانیم آن‌ها را با یک حس کنجکاوی و شگفتی از قدرت متحیرکننده، غیر واقعی، محدودکننده و نادرست شان در آگاهی نگه داریم؛ آن وقت است که یک شانس واقعی در آن لحظه داریم و در واقع در هر لحظه شانس اینکه در الگوی عادتی افکار، گرفتار نشویم و افکار را به همان اندازه ای که هستند و همچنین وقایع را غیر شخصی ببینیم و در عوض، به آگاهی که همچنان وجود دارد واقف باشیم.

بدین ترتیب، حداقل در آن لحظه آزاد هستیم و آماده‌ایم تا در حیطه وقایع پیوسته در حال تغییر، با مهربانی و وضوح بیشتری عمل کنیم.

این تغییر مداوم وقایع، چیزی جز آشکار شدن زندگی نیست و همیشه آن چیزی هم نیست که ما فکر می‌کنیم ولی قطعاً همان چیزی است که باید باشد.

شخصی پنداشتن

هر اندازه تمثیل ها و استعاره هایی که برای توصیف طبیعت ذهن و رابطه با افکار و احساسات مان در مراقبه و در زندگی روزمره به کار می‌بریم مفیدند، لازم است بدانیم آن‌ها نیز خودشان شکلی از افکار هستند.

اگر اسیر افکار مختلف شویم و در جریان آنها گیر بیفتیم، خصوصاً اگر خودمان را با آن‌ها یکی بدانیم و به خود بگوییم «این من هستم» یا «این من نیستم»، آن‌وقت است که واقعا گیر افتاده ایم.

و این آنجایی است که با یکی دانستن خودمان با شرایط و پیشامدها و با به کار بردن ضمیر شخصی «من»، «به من» و «مال من»، نهایت وابستگی رخ می‌دهد. گاهی این عادت «هم هویت کردن خود» را شخصی پنداشتن یا شخصی سازی می‌نامیم، یعنی تمایل به اینکه خود را مرکز مطلق عالم بدانیم.

همان طور که خواهیم دید توجه به این نکته مهم است که چقدر از وقتمان را درگیر این شخصی پنداشتن ها می‌کنیم. حالا بی‌آنکه بکوشید چیزی را تغییر دهید یا درست کنید، فقط از این عادت قوی ذهن آگاه باشید.

آمیخته شدن با ضمایر شخصی «من»، «به من» و «مال من»

تعلیمات چهل و پنج ساله بودا، به گفته خودش، می‌تواند در یک جمله خلاصه شود. اگر این‌گونه باشد احتمالا دوست داریم آن را به خاطر بسپاریم، حتی اگر به درستی مفهومش را متوجه نشویم؛ به عناوین «من»، «به من» یا «مال من» نچسبید.

تأمل بر منظور بودا از به کار بردن فعل چسبیدن می‌تواند مفید باشد؛ اینکه به عناوین «من»، «به من» یا «مال من» نچسبید به این معنی نیست که تویی وجود ندارد و منظورش این نیست که باید یک نفر را استخدام کنید تا صبح ها لباس تان را به تن تان کند، گویی که تویی وجود ندارد تا این کار را انجام دهد.

و در ضمن معنی اش این نیست که باید همه پول‌های حسابتان را ببخشید برای اینکه مال شما نیست. بلکه منظورش این است که چسبیدن انتخابی است، به طوری که ما می‌توانیم زمانی که رخ می‌دهد آن را شناسایی کنیم و انتخاب کنیم که تغذیه‌اش نکنیم.

و اینکه عادت شخصی پنداشتن-به عنوان بخش عمده وضعیت اصلی ما-جنبه ای از ذهن است که وقتی در حالت راهبری خودکار هستیم، به طور ناهشیار به آن رجوع می‌کنیم.

و باز به این معنی است که بدانیم ارتباط ما با تمام لحظات و تجربیات مان یک انتخاب است و ما می‌توانیم با شناسایی اینکه چقدر به «من»، «به من» و «مال من» می چسبیم و چطور خودمحور و خوددرگیر می‌شویم، در هر لحظه انتخاب داشته باشیم؛ انتخاب و تصمیم برای اینکه به آنها نچسبیم و به طرز قابل توجیهی وقتی این کار را انجام می‌دهیم مچ خودمان را بگیریم.

این بدان معناست که ما مجبور نیستیم به طور خودکار و ناآگاهانه در دام عادت‌های «هم هویت کردن خود» خودمحوری و شخصی سازی بیفتیم.

به علاوه، اگر آماده باشیم تا با دید تازه‌ای به خودمان نگاه کنیم، به آسانی می‌توانیم ببینیم این عادت‌های فکری به راستی واقعیت را تحریف،ایجاد وهم و خیالات بیهوده می‌کنند و در نهایت، ما را زندانی خویش می‌سازند. بنابراین وقتی کلمات «من»، «به من» یا «مال من» را خیلی زیاد از خودتان می‌شنوید نشانه ایست تا در آرامش به این نکته بیندیشید که این عبارات شما را به کدام سو می‌برند و آیا برایتان مفید هستند یا نه؟


 

منبع: سری دوم از کتاب ذهن آگاهی

نویسنده: جان کابات زین
ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد، غزاله گلشنی

 


اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید. 

روی لینک زیر کلیک کنید.

 

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt