نقد و بررسی انیمه پلوتو
انیمه پلوتو همچون مانستر، اقتباس قبلی از آثار نائوکی اوراساوا، با قدرت به کاوشی چالشبرانگیز در دنیای تاریکی میپردازد که ذات آن منشأ شکلگیری هیولاهای تکرارشدنی در زمانهای مختلف است.در ادامه با ماه خاتون همراه باشید.
مشخصات انیمه:
اسم فارسی: پلوتو
انیمه براساس مانگایی از نائوکی اوراساوا
ژانر: اکشن، علمی-تخیلی، درام، رازآلود، کارآگاهی، روانشناسی، دلهرهآور، سینن
کارگردان: توشیو کاواگوچی | فیلمنامه: هایسوکه یاماشیتا، تاتسورو ایناموتو
محصول: استودیو Studio M2
پخش: ۲۶ اکتبر ۲۰۲۳ از نتفلیکس
رده سنی: PG-13
خلاصهی داستان:
در آیندهای دور که رباتهای انساننما در شرایط مختلف زندگی انسانها حضوری نزدیک دارند، مرگ مرموز یکی از هفت رباتِ پیشرفتهی دنیا به اسم مونتبلانت، که بعداز یک دوره جنگهای فرسایشی حالا در قالب یک دوستدار طبیعت از محبوبیت زیادی در بین مردم برخوردار است، پای بازرس گجیشت را به این پرونده باز میکند. گجیشت یک کارآگاه ارشد یوروپل است که در ادامه در پی کشف ارتباط چند قتل مشابه دیگر و خطری است که بهنظر میرسد زندگی خود او را هم تهدید میکند.
در دنیایی که اندرویدها طوری برنامهریزی شدهاند که نتوانند انسانها را بکشند قتل یک فعال حقوق رباتها با همان نشانهگذاری مشترک توسط قاتل باعث ایجاد یک دوگانگی در مورد هویت فراانسانی قاتل میشود. گجیشت برای کشف واقعیت از اندروید پیشرفتهی دیگری به اسم اتم، که در قالب یک پسربچه ساخته شده، کمک میگیرد.
پلوتو یا مانستر
نائوکی اوراساوا خالق مانگای پلوتو، که تا پیشاز این در بینانیمهبینها با سری دارک و درعینحال درخشان مانستر (هیولا/ Monster) شناخته میشد حالا با ساخته شدن انیمهی پلوتو از روی یکی دیگر از آثارش با قدرت بیشتری به قلب طرفدارانش نفوذ میکند. باز هم با داستانی جنایی در فضایی تیره و تاریک به اکتشاف در دنیایی میپردازیم که کور سوی نور احساسات انسانی بهدنبال پیدا کردن روزنهای هرچند کوچک است تا از آن عبور کند.
ایده اصلی این انیمه
اوراساوا ایدهی اصلی داستان پلوتو را از مانگای کلاسیک آسترو بوی (Astro Boy) اثر پیشرو و ماندگار اوسامو تزوکا گرفته است. درواقع پلوتو یکی از آنتاگونیستهای مانگای آسترو بوی در آرک The World’s Strongest Robot و اتم هم اسم شخصیت اصلی آن سری است. آسترو بوی داستان یک پسر اندرویدی با احساسات انسانی است. که توسط اوماتارو تنما در پی مرگ پسرش توبیو ساخته شد. هرچند آسترو به یک سیرک رباتی فروخته میشود. توسط پروفسور اوچانومیزو از بردگی نجات پیدا میکند. اوچانومیزو به آسترو کمک میکند تا مثل سایر انسانهای معمولی یک زندگی عادی داشته باشد. از طرفی پایهی اصلی این داستان مدرن تزوکا از روی شخصیت اصلی رمان مشهور ماجراهای پینوکیو اثر کارلو کلودی ایتالیایی گرفته شده است. یک عروسک چوبی که آرزو دارد یک پسر واقعی باشد اما اسیر دروغهایی است که بر زبان میآورد.
بهعبارتی اوسامو تزوکا این داستان را با نگاهی آیندهنگرانه به دنیایی نوین و در عینحال وابسته به تاریخ گره میزند که تکامل تکنولوژی امکان خلق یک اندروید تمامعیار را پیدا کرده است. یک اندروید رباتی انساننما است که با پیشرفت هوش مصنوعی میتواند رفتارها و تصمیمهای انسانی را از خود بروز دهد. اما ترس همیشه بدیهیترین واکنش بشر از شکلگیری اختلالهای ناشی از هرگونه پیشرفت علم و تکنولوژی است. اگر پینوکیو دروغ میگوید و فقط به خودش صدمه میزند. در تغییر آن نگرش به مرزهای فکری دیگر میبینیم که چه میشود اگر یک ربات شبهانسان توانایی ایجاد یک فریب برای تهدید کردن جایگاه پرهرجومرج انسان را پیدا کند. این همان ایدهای است که اساس داستانهای علمی-تخیلی بسیاری را دربارهی شورش هوش مصنوعی علیه انسان شکل میدهد.
عبور از کلیشه ها
در داستانهای رایج مربوطبه رباتهای متکی بر هوش مصنوعی، اغلب برتری انسان به ربات را درک احساسات و عواطف میدانند. در Pluto با عبور از این کلیشه به سطحی میرسیم که اندرویدها هم توانایی شبیهسازی احساس و ادراک مثبت یک انسان را هم پیدا کردهاند. پس رباتی که با درک هیجان و امید به زندگی، عاشق میشود. حتی در سطحی بالاتر به بروز کنجکاوانهی عواطف خود با گریه و خنده میپردازد میتواند در حریم غم، خشم و نفرت هم گام بردارد. یعنی در شرایطی که انسانها میتوانند درنتیجهی اوج احساسات خود به خشونت و قتل دست بزنند. اگر پیشفرض تعریفشده برای رباتها جنبههای مثبت و عدم آسیب رساندن به انسان باشد. باز هم هراسی که ریشه در وجه مخرب هر پیشرفت و بازتاب کمالگرایانهی علم از منبع ذهن انسان دارد شکل خواهد گرفت.
گجیشت و اتم
در طول داستان گجیشت شخصیتی گیرا دارد که در پی کشف واقعیت ما را با خود همراه میکند. درست از همان ابتدا که بعداز دیدن کابوس همیشگی او را روی تخت و درحالیکه سایهی پنجره بهنحوی روی او افتاده که انگار در یک چارچوب متقارن و تعیینشده اسیر شده است. حتی زمانیکه به دیدن ربات برائو ۱۵۸۹ و سایر رباتانسانهای پیشرفته دیگر دنیا میرود همچنان ما را با خود بهدنبال آن روزنهی نور حقیقت میکشاند.
اما طبیعتا بیشتر از همه زوج گجیشت و اتم در طول داستان تعامل ظریف و بهجایی در قالب مکمل یکدیگر ایجاد میکنند. هرچقدر گجیشت یک انسان بالغ و جاافتاده با توانایی تجزیه و تحلیل موقعیتها است که حتی یک بار ورودش به محدودهی تخلف را از ذهنش پاک کردهاند. اتم یک پسربچهی کنجکاو و باهوش است که در پی کسب تجربیات تازه و کشف ناشناختهها حرکت میکند و قابلیت تبدیل شدن به هر ظرفی را دارد. پس پروسهی بازگشت اتم به کمک تجمع تمام ذهنیات انسانهای مختلف به یکی از ترسهای بزرگ در طول داستان تبدیل میشود.
تمرکز بر جنگ و خشونتطلبی
زمینهی داستانی دیگری که اوراساوا در جریان اصلی داستان اولیه تزریق کرده است با تمرکز بر جنگ و خشونتطلبی انسان تحتعنوان سی و نهمین جنگ آسیای مرکزی شکل گرفته است. اتفاقی که برگرفته از جنگ عراق و حذف دیکتاتوری آشنای آن است که در ترکیب با کنایههایی شامل حال پادشاهی پرشیا و اشارهی خاص به نقش ایالات متحده تراچیا میشود.
البته این عادت ژاپنیها است که در استفاده از مناسبات و اتفاقات دنیا ابعاد مکانی و زمانی واقعی مختلفی را با هم ترکیب میکنند. به یک موشکافی گستردهتر دست پیدا میکنند که نشود تحلیل متمرکز و مقایسهی برابری با واقعیت روی آن انجام داد. در دنیای پلوتو کنایهها مماس با واقعیت هستند اما داوری خاصی صورت نمیگیرد. تمام انگیزهها از درون یک دنیای تیره و آدمهای منفی با زاویهی دید خاکستری برگرفته از منطق خودشان پیش میروند.
وقتی رباتهای پیشرفته در جریان این جنگ موجب صلحی شکننده برای انسانها میشوند. با بررسی نقش خود در سلاخی رباتهای دشمن و احساس گناهی که بعد از آن دچارش میشوند، به این درک میرسند که چگونه خشم و نفرت نتیجهای جز غم و پشیمانی پیدا نخواهد کرد. درواقع این اتفاق همان طعنهی دردناکی است که متوجه انسانهای واقعی میشود. چراکه موجودیت ابتدایی پلوتو اشارهی مستقیمی به سمت گناه انسان قدرتطلب دارد.
ربات ها با ملیت های مختلف
پس تقابل بعدی بین انسانهایی که اندرویدها را رباتهایی بیاحساس میدانند. رباتهایی است که دیگر یک ماشین برنامهریزیشده نیستند. حتی از حس پشیمانی نمایانی رنج میبرند. هر هفت ربات پیشرفتهی خلق شده در طول سریال بهنحوی درگیر این دوگانگیِ درحال رشد قرار دارند. از معرفی گجیشت بهعنوان یک ربات آلمانی، شخصیتپردازی متناسب هر کدام هم از ملیتهای مختلف انتخاب شده است. تا جغرافیای هدف داستانگوی پلوتو به دنیای بدون مرز نزدیکتر شود. از همان قسمت اول انیمه پلوتو که مونتبلانت (سوئیسی) را در قالب یک دوستدار محیط زیست و عاشق کمک به انسانها میشناسیم. بعدتر سریال حسرتش از کشتار رباتها را در دل جنگ گذشته نشانمان میدهد.
یا وقتی با یک ربات کهنهکار جنگ به اسم نورث شماره ۲ (اسکاتلندی) آشنا میشویم. که برای خدمت به یک آهنگساز نابغهی نابینا استخدام شده است و برخلاف گشتهی خشن خود حالا دوست دارد نواختن پیانو را یاد بگیرد. این کنکاش ذهنی در براندو (ترکی) و هرکولس (یونانی) که به مبارزههای نمایشی روی آوردهاند. دوستی و عشق به خانواده را در زندگی ترجیح میدهند و اپسیلون (استرالیایی) که باوجود قدرت شگفتآورش راه حمایت و نگهداری از کودکان بازمانده از جنگ را درپیش گرفته است هم دیده میشود. حتی کاراکتر سحد که از تولد یک توانایی سازنده به سوی برآوردن اهداف مخرب کشیده میشود. طعنههای دیگر داستان به حماقت گسترده و ادامهدار تمام انسانها هستند.
———————————————-
اگر از این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
انیمه کدگیاس