زنان جنگجوی آمازون از افسانه تا واقعیت
گردآوری: ندا حاج رسولی
زن جنگجوی آمازون کیست؟ و چه ویژگی های داشته ؟
هر گاه سخن از زنان آمازون به میان می آید بدون شک تصویر زنانی جنگجو، سوار بر اسب به همراه تیر و کمان و نیزه و خنجر و سپر در ذهن ها شکل می گیرد. در مورد این موضوع که آیا زنان آمازون در افسانه ها می زیسته اند و یا این زنان جنگجو واقعا وجود داشته اند، نظریات و مدارک متفاوتی در دست است.
دَر متون غربی، نوشته های «هرودوت » و داستان های «هومر » همه به یک گروه زنان جنگجو، خشن و ماهر اشاره می کنند که همان زنان آمازون هستند. در متون باستانی ایران و چین، نوشته هایی مشابه یافت شده است که در مورد زنان کماندار و اسب سوار و جنگجو به تفضیل نوشته شده است.
محققان بعد از بررسی این متون به این نتیجه رسیدند که به اندازه کافی در باره ی آمازونها در جهان باستان نوشته شده است که بتوان به این باور رسید که آنها واقعا وجود داشته اند.
یکی از مشخصه های بارز زنان آمازون، داشتن فقط یک پستان بوده است. این زنان کماندار اغلب پستان سمت راست خود را در دوران کودکی می بریدند یا به قولی می سوزاندند تا مانعی برای کمان انداختن آنها نباشد، بنا به تفسیری شاید از دوران کودکی سینه سمت راست را محکم می بستند تا مانع رشد آن شوند.
زنان آمازون در اجتماعی کاملا زنانه زندگی می کردند که به هیچ عنوان وجود مردی در آن پذیرفته نمی شد
و فقط در موارد خاص برای فرزند آوری،
زنانی انتخاب می شدند و از شهر زنان خارج می شدند و پس از باردار شدن باز می گشتند .
فرزندان دختر بعد از به دنیا آمدن در جامعه آمازونها پذیرفته می شدند
و فرزاندان پسر یا کشته می شدند و یا به خارج از شهر فرستاده می شدند.
کاوش های باستان شناسی که در استپ های اورال در جنوب روسیه در نزدیکی مرز قزاقستان در دهه ۱۹۹۰ انجام شد ، مهر تاییدی بر وجود زنان آمازون زد.
در میان گورهای یافت شده، بقایای زنانی را که با شمشیر و سپر و نیزه و سایر سلاح های جنگی دفن شده بودند را یافتند.
تقریبا ۳۷ درصد از گورهای یافت شده در این مناطق مربوط به زنان جنگجو بود که اسکلت آنها، مانند مردان جنگجو، دارای زخم های نبرد بود.
بعد از یافت شدن این اسکلت ها، دانشمندان به این فرضیه رسیدند که زنان آمازون ممکن است از «اقوام سکایی» بوده اند که داستان های آنها توسط بازرگانان رد و بدل شده و به یونان رسیده است.
در داستانی از هرودوت چنین نقل شده است که: گروهی از جنگجویان یونانی پس از عبور از استپ شمال ترکیه در یکی از نبردهای خود، با زنانی جنگجو مواجه شدند که آنها را شکست دادند و به اسارت گرفتند.یونانی ها زنان جنگجوی اسیر را به غل و زنجیر کشیدند و آنها را سوار بر کشتی کردند.
در کشتی زنان اسیر، با اسیر کنندگان خویش درگیر شدند و آنها را از پای در آوردند و سپس این زنان جنگجو که کشتیرانی نمی دانستند خود را به امواج سپردند و کشتی در محلی که در نزدیکی شهر محل سکونت اقوام سکایی بود به گل نشست و به این ترتیب زنان آمازون وارد سرزمین سکاها شدند و هنگام خروج از کشتی به نبرد پرداختند و اسب و سلاح جمع آوری کردند.
در فرهنگ و داستان های یونان باستان آمازون ها تجسم وحشیگری بودند
که این خود می تواند نشانه ای از ترس یونانیان باستان از قدرت زنان باشد.
بر اساس افسانه های قدیمی، قهرمانان اساطیری همانند هرکول و آشیل، همسران خود را از میان ملکه های قدرتمند آمازون انتخاب می نمودند. این زنان پرقدرت و مستقل در اساطیر باستانی همچنین، نمادی از قدرت و ماجراجویی و شجاعت بودند. ظروف سفالی و تزیینات و جواهرات یافت شده در حفاریهای باستان شناسان که منقوش به تصویر زنان آمازون می باشد، نشان دهنده ی نقش و اهمیت انها می باشد.
در مورد آرمانشهر زنان و زنان جنگجو در اساطیر ایرانی و متونی مانند
شاهنامه فردوسی و اسکندر نامه نظامی نیز به تفضیل نوشته شده است.
در شاهنامه فردوسی، از شهری به نام «هروم » نام برده شده است که همه ساکنانش زن بوده اند و هنگامی که اسکندر خبر شجاعت آنان را می شنود، قصد حمله به سرزمین آنان را می نماید و هنگامی که نامه تهدید آمیزی برایشان می نویسد، پاسخ تهدید آمیزی نیز دریافت می کند و به ناچار قرار بر دیداری مسالمت آمیز با آنان می گذارد و از دیدن ثروت و شوکت آنان شگفت زده می گردد.
جالب توجه است که فردوسی نیز به این موضوع که پستان راست زنان شهر هروم همانند سایر زنان و پستان سمت چپ آنها مثل مردان بوده است اشاره می کند.
همچنین فردوسی «شهر محل سکونت » این زنان را جزیره ای در میان دریا دانسته و در جایی از ابیات شاهنامه به این نکته اشاره شده که:
اگر زنی آرزوی شوهر داشت باید از جزیره برود و هنگامی که دختری به دنیا آورد
با او برگردد و اگر پسر به دنیا آورد جای بازگشت خود و فرزندش نیست.
نظامی نیز در اسکندرنامه ، داستان اسکندر با مردم شهر هروم را با گستردگی بیشتری بیان می کند. نِظامی میگوید پادشاه این شهر، زنی دلاور و شیرافکن است که نوشابه نام دارد. نظامی صفات ملکه نوشابه را چنین توصیف می کند که وی بانویی قوی رای و روشن دل و نغز گوی فرشته منش بلکه فرزانه خوی و روشن دل و سرفراز به هنگام سختی رعیت نواز بوده است.
با استناد به متون مختلف قدیمی غربی و ایرانی وافسانه های چینی و حتی متون افسانه ای سرخپوستها و کاوشگریها ی باستان شناسان، میتوان به این نتیجه رسید که وجود زنان آمازون تنها در افسانه یافت نمی شود بلکه در واقعیت در دوره ای از تاریخ چنین زنان جنگجو و مستقلی می زیسته اند.
منابعی که در نوشتن متن از آنها استفاده شده:
کتاب تاریخ تمدن، نوشته ی ویل دورانت ،یونان باستان (جلد دوم)
کتاب التواریخ نوشته ی هرودوت
شاهنامه فردوسی
اسکندر نامه نظامی
تصویر سازی متن : صبا طاهری
اگر به بخش از هر دری سخنی علاقمند هستید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.
مطالب بسیار زیبا وشنیدنی
جالب بود
بسیار عالی بود
جالب بود ممنون