تنها معلولیت ما نگرش ماست
کسانی مثل ما که در بازداشتگاه نازیها زندگی کرده اند، مردانی را به یاد میآورند که میان آلونک ها راه میرفتند،
به دیگران دلداری می دادند و آخرین تکه های نان شان را با دیگران قسمت میکردند.
شاید تعدادشان کم باشد، اما گواه کاملی هستند بر این مدعا که همه چیز را میشود از یک انسان گرفت،
مگر یک چیز؛ آخرین آزادی یک انسان…
نگرشی که او تحت هر شرایطی آزاد است برای خود انتخاب کند.
«ويكتور فرانكل»
دوستم آنت نیاز به پیوند کلیه دارد. همۀ کسانی که او را میشناسند از نگرش قدرشناسانه او متحیرند. وقتی خبر را شنید، به جای آن که خود را در موضع «من بیچاره» قرار دهد، روی این نکته متمرکز شد که در طول مدت انتظار برای یک کلیۀ اهدایی، برای دریافت دیالیز خفیف شرایط لازم را دارد.
وقتی داشت شرایطش را برایم شرح میداد با چهره ای شاد و درخشان گفت: « خدا را شکر میکنم. چهار نفر را دارم که داوطلب شدهاند اگر نتایج آزمایشات مطلوب باشد، کلیه شان را به من اهدا کنند. این عالی نیست! چهار نفر در دنیا وجود دارند که حاضرند کلیه شان را به من بدهند».
دیروز موقع رانندگی به دیوار نوشته ای برخوردم به این مضمون:
«تنها معلولیت ما نگرش ماست» و یاد آنت افتادم. البته مطمئن بودم که این یک شعار به نفع حقوق معلولین است، با این حال ناگهان متوجه مفهوم ضمنی وسیع تر آن شدم. نحوهٔ تفکر ما دربارهٔ زندگیمان، یعنی نگرش مان، میتواند ما را توانا یا معلول کند.
همان طور که بسیاری از معلمین معنوی گفته اند، ما الزاماً نمی توانیم شرایط مان را تغییر دهیم. اما میتوانیم روی ذهنیتی که از شرایط مان داریم و معنایی که به آنها میدهیم، کنترل کامل داشته باشیم. این مهم نیست که ما در چه شرایطی هستیم. حتی اگر به گفتهٔ ویکتور فرانکل در شرایط وحشتناک بازداشتگاه نازیها هم باشیم، میتوانیم روی نکات مثبت تمرکز کنیم و به واسطهٔ موهبت نگرش مان، در شرایط مان تغییر ایجاد کنیم.
ممکن است آنت بیمار باشد، اما به واسطهٔ نگرش قدرشناسانه ای که دارد، معلول نیست. او دارد به وسیلۀ قدرشناسی توانایی هایش را تا سطح نوسازی و نوافرینی ارتقاء میدهد. چنین حالتی را جوان بوریسنکو چنین توصیف کرده است: «وقتی خود را از محور آشنا بالا میکشیم و به زندگی از چشم انداز بالاتری نگاه میکنیم» او دارد انواع کسانی را که مایل به کمک هستند به سوی خود جذب میکند.
از اهدا کنندگان کلیه و انرژی درمانگرها گرفته تا همکاران و کسانی که حاضرند وقت و انرژیشان را در اختیار بگذارند و تا زمان بهبود داوطلبانه برایش نظافت و اشپزی کنند.
ما همه دلمان میخواهد دور و بر او باشیم، چون او معلم خوبی برای آموزش قدر شناسی و خوشی است.
او بیش از هر کس برایم ثابت کرد که قدر شناسی نگرشی است که در هر شرایطی باشیم، میتوانیم آگاهانه انتخاب کنیم.
ما میتوانیم روی نقاط منفی و نازل تمرکز کنیم و به مارپیچی از حالات منفی و تیرگی برسیم.
با این که میتوانیم در هر شرایطی روی آنچه درست است تمرکز کنیم و به چراغ هدایت به سوی محبت و شادی مبدل شویم.
کتاب: قدرشناسی
ترجمه: زهره زاهدی
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.